۱۳۸۷ مهر ۱, دوشنبه

خرمشهر-خوزستان-ايران

خرمشهر قبل از جنگ تحمیلی
خرمشهر بعد از جنگ تحميلي(پل جدید)


مشخصات جغرافيايي :
شهرستان خرمشهر با مساحتي حدود 4552 كيلومتر مربع در انتهاي جنوب باختري استان خوزستان، درمحل پيوستن رود كارون و اروند رود واقع شده است. اين شهرستان از شمال به اهواز، ازخاور به شادگان، از جنوب به آبادان و از باختر به كشور عراق محدود است. بلندي خرمشهر از سطح دريا 3متر و آب و هواي اين شهرستان به علت نزديك بودن به عربستان وعراق تحت تاثير بادهاي گرم و خشكي است كه از اين سو مي وزند. رطوبت نسبي موجود دراين ناحيه به علت نزديكي به اروند رود و خليج فارس در تمام فصل ها بالا است. ازخرمشهر به شهرهاي اهواز و آبادان راه آسفالته وجود داشته و فاصله هوايي آن تاتهران 660 كيلومتر مربع است. انتهاي راه آهن سرتاسري ايران، محور تهران – خرمشهربه درازاي 1070 كيلومتر، به خرمشهر منتهي مي‌شود.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي :
در محل پيوستن رود كارون و اروند رود در حدود خرمشهر كنوني،شهر كهن تري به نام «بيان» وجود داشته كه تا سده 4 هـ. ق نيز آثاري از آن بر جايبوده است. اين شهر پيش از اسلام «بارما» نام داشت و به قول مورخان در زمان خلافتعمربن خطاب تبديل به «بيان» شده است. شايد واژه «بيان» معرب «پيان» باشد كه در زبانخوزي به معني مردان است. پس از ويراني شهر پيان در نزديكي ويرانه هاي آن يعني درجايي كه با جدا شدن كانال عضدي از بهمن شير، گونه شمال خاوري جزيره آبادان پديدآمده است و اكنون نيز به نام محرزي معروف بوده و جزو حومه خرمشهر است، شهري كوچكبه نام محرزه (مهرزه يا محرزي) نباشد كه پس از شهر بيان، ساليان دراز بندرگاه كشتيهاي بازرگاني و پايگاه داد و ستد و مبادله كالا بود. خرمشهر از ديدگاه تاريخنگاران بازمانده شهر بيان و محرزه يا محرزي و آخرين مولود پيوست گاه كارون و اروندرود است. عيلاميان در محلي كه كارون به خليج فارس مي ريخت شهري به نام «ناژيتو» بناكرده بودند تا دروازه كارون را پاسداري كنند. پس از آن هخامنشيان در سرچشمه رودكارون، آبادي ديگري به نام «آگينس» بنياد نهادند. پس از ناژيتو و آگينس نوبتپاسداري اين دروازه مهم كه با گذشت زمان تا جاي خرمشهر كنوني پيش آمده بود به شهربيان و محرزي رسيده و روزگار شهرهاي ناژيتو، آگينس و محرزي يكي پس از ديگري پايانيافت و چنان كه گفته شد سرزمين بارما بعدها نام هاي محرزي، محمري به خود گرفت وسرانجام نيز عروس كنوني شهرهاي خوزستان، خرمشهر جايگزين آن ها شد. اين شهرستان كهدر گذشته به نام بندر محمره معروف بود از 2 قرن پيش، دليل اهميت سوق الجيشي فوقالعاده مورد توجه استعمارگران قرار گرفت و تا كنون چندين بار به اشغال قواي خارجيدر آمده است. امپراطور عثماني در سال 1883 ميلادي، انگليسي ها در سال 1875 ميلادي وارتش متجاوز عراق در سال 1980 خرمشهر را اشغال كرده اند. سرنوشت تاريخي خرمشهر كهپر از فراز و نشيب است، به تنهايي گوياي اهميت اين سرزمين به لحاظ موقعيت جغرافياييو استراتژيكي است.
طبيعت در شهرستان خرمشهر “رود خانه اروند رود خرمشهر و آبادان:
رودخانه اروند رود درشهرستان هاي خرمشهر و آبادان جاري است و يكي از رودخانه هاي مرزي ايران و عراق است. درازاي بخش مرزي رودخانه 84 كيلومتر است. اروند رود كه به شط العرب نيز گفته مي شود، از تلاقي رودخانه هاي دجله و فرات در نقطه اي به نام قرنه، در 110 كيلومتري شمال باختري آبادان تشكيل مي يابد و رو به سوي جنوب خاوري از كنار شهر بصره مي گذردو سپس به داخل عراق وارد مي شود. سپس شهرستان هاي خرمشهر و آبادان را طي مي كند ودر 8 كيلومتري جنوب اروند كنار به خليج فارس مي ريزد. در شهر خرمشهر با شاخه باختري رود كارون مخلوط مي شود. شهرستان خرمشهر به طور كلي دشت و شوره زار است وارتفاع مهمي ندارد فقط در جنوب خاوري آن كوه ميشان به ارتفاع 250 متر ديده مي شود.
کشاورزي و دامداري:
عمده ترين محصول كشاورزي اين شهرستان خرما و مركبات است. كمربندي از درختان نخل به پهناي 400 متر شهر خرمشهر را از ساير قسمت هاي استان جدا ميسازد. دامداري در منطقه رواج داشته و انواع محصولات حيواني از قبيل لبنيات، پوست،پشم از فرآورده هاي اين بخش است.
بهمن اردشير يکی از ده شهری است که اردشير در خوزستان و بين النهرين ساخته است.
(بهمن‌شير) كه گويا امروز سرزمين خرمشهر و آبادان را در بر مي گيرد ورودي بنام بهمن شير از ميان آن مي گذرد. تحقيقات معروف ديولافوآدمورگان عمر تمدن درخوزستان را به عصر عيلامي‌ها مربوط مي داند. خرمشهر در 120 كيلومتري جنوب باختري شهرستان اهواز و14 كيلومتري شمال باختري آبادان قرار دارد. در دوره ساساني شهري بين خرم‌شهر و آبادان كنوني به نام بندگبان (جبان) وجود داشته است. تا پيش از جنگت حميلي، خرمشهر به دليل موقعيت جغرافيايي و بازرگاني و ارتباط با درياي آزاد ثروت عظيمي را در خود جاي داده بود. وجود تجارت‌خانه‌هاي بزرگ و نمايندگي شركت هاي بزرگ كشتي‌راني، به‌خرمشهر چهره يك بندر بين المللي بخشيده بود و ساكنانش به زبان فارسي، عربي و ديگر زبان هاي خارجي آشنايي داشتند. اهالي بومي خرمشهر به بافت حصير، سبد خرما و عبا مشغول هستند. حصير، سبد بادبزن دستي و نظاير آن را از برگ درخت خرما و عبا را از پشم بز مي بافند. از محوطه‌هاي تاريخي منطقه‌مي‌توان‌به بندرسرق‌كه مركز صادرات شيشه و مصنوعات سفالي و دستي است، اشاره كرد. شهرك ولي عصر،ساختمان هلال احمر، مسجد ولي عصر، كاخ فيليه و مسجد جامع خرم‌شهر از ديگر آثارديدني شهرستان خرم شهر به شمار مي‌آيند.

پارک دلفین جزيره همیشه زيبای کيش












عكس و خاطره

گلدان شيشه اي


گلدان شيشه اي

باغچه ي خانه
گلدان سفالي
زرشك
قابلمه ي ماست

نمايي از دانشكده اقتصاد زاهدان- سيستان و بلوچستان-ايران










۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه

کوه خواجه (زابل)



کوه خواجه بزرگترین معماری خشتی بر جای مانده از دوره پارتیان ( اشکانیان ) با قدمتی 2200 ساله در نزدیکی شهر زابل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد.



کوه خواجه تنها عارضه طبیعی دشت سیستان با ارتفاع تقریبی 609 متر از سطح دریا (حدود 100 متر از سطح زمین) است که در هنگام پرآبی جزیره کوچکی را درمیان هامون هیرمند شکل می دهد. این کوه و دریاچه در باورهای سه مذهب زرتشت، مسیحیت و مسلمانان مقدس است. این منطقه تاکنون توسط تعداد زیادی از پژوهشگران مورد بررسی و کاوش قرار گرفته و همه بر اشکانی و ساسانی بودن بناها با کاربری توامان "زیستی، دفاعی و عبادی" متفق القولند.از لحاظ اعتقادی و بر اساس اسطوره های زرتشتی دریاچه هامون مقدس بوده و ظهور منجی (سوشیانت) از این دریاچه اتفاق می افتد.بنابر باورهای آیین مزدیسنا و اسطوره های پهلوی که بر اساس تعالیم زرتشت سپیتمان تدوین گردیده است، در پایان هزاره دوازدهم، براى سومین بار از خاندان بهروز پارسا، دوشیزه‏اى به آب دریاچه هامون (برخی این دریاچه را دریاچه تخت سلیمان در استان آذربایجان غربی و در شهر تکاب گفته اند) داخل شده و آخرین رهاننده یا «سوشیانت‏» موسوم به "استوت ارته" از وى زاییده مى‏شود. به همین لحاظ کوه خواجه نیز تقدس و رازالودگی خاصی دارد؛ سوشیانت به شکل های مختلف تقریبا در تمام متون زرتشی و اوستایی از جمله در گاتها، یسنا، سروده های زرتشت و یشتها مورد اشاره قرار گرفته و تقریبا شکی نیست که اشو زرتشت در کتاب اوستا به آن اشاره داشته است. مهمترین و بزرگترین بخش آثار باستانی کوه خواجه، در شیب جنوب شرقی کوه قرار گرفته که دارای سه دیواره دفاعی، دروازه اصلی، راهروهای جانبی، حیاط مرکزی، آتشکده و... بوده و بنام قلعه کافرون شناخته می شود. دومین مجموعه در بلندترین نقطه و مشرف بر قلعه کافرون ساخته شده کک کهزاد است که در باورهای اساطوره ای فرمانروای دیوسان منطقه بوده و توسط رستم دستان به قتل می رسد. این مکان می تواند کاندیدایی برای محل شاه نشین ارگ باشد. شواهدی از راه پله های سنگی منظمی که ارتباط قلعه کافرون را با کک کهزاد برقرار میکرده هم اکنون دیده می شود. بنای دیگر به گویش محلی، کوچک چل کنجه (کوشک چهل دخترون) است و مابقی آثار پراکنده سطح کوه را آثار قبور اسلامی و بنای مقبره ای مقدس خواجه مهدی تشکیل داده است. در باورهای اهالی نسب خواجه را به شهیدی از خاندان آل علی (ع) می رسانند که توسط کفار به شهادت رسیده است.این اثر در حد فاصل زاهدان به زابل و در فاصله حدود 30 کیلومتری زابل در یک مسیر انحرافی قرار دارد. در این مسیر تنها چند روستای کوچک وجود دارد و به همین دلیل اتومبیل های زیادی از این مسیر تردد نمی کنند. فراموش نکنید که در بازدید این کوه، تنها به قلعه اکتفا نکنید و حتما از مقبره جالب توجه خواجه و قبور متعدد بالای کوه دیدن نمایید. در قسمت سر قبر، سوراخی وجود دارد که اهالی نظر جالبی در مورد آن دارند. اعتقاد اهالی بر این است که در صورتی که با نیت خاصی دست را در این سوراخ فرو ببرید، مطابق با نیت شما چیزی به همراه دست شما خارج می شود. البته چیزی که خارج می شود معمولا پَر یا چیزی شبیه به آن بیشتر نیست. سطح روی کوه به صورت فضایی مسطح و بزرگ بیش از چند ده هکتار است که قسمت اعظم آن به وسیله قبور سنگی جالبی پوشیده شده است. این قبور به حدی حیرت انگیر هستند که شاید ساعت ها شما را مشغول نماید. قبوری که تقریبا روی سطح زمین قرار دارند و بر روی آنها سنگ هایی به صورت مسطح و البته گاهی منحنی شکل روی آنها را پوشانیده اند.شاید بهتر باشد با یک راهنما از این منقطه دیدن نمایید. وسعت آثار بر روی این کوه به قدری زیاد است که حتی با وجود یک راهنما چند ساعت وقت برای دیدن همه آنها نیاز است. از جمله نقاط جالب توجه این کوه قدمگاه حضرت علی (ع) و دره ی سوخته ای است که به اعتقاد مردم محلی بر اثر پرتاب ذوالفقار امام به سوی کفار در کنار کوه خواجه به وجود آمده است. گرچه سندیت این مطالب مانند مزار شریف در افغانستان در حاله ای از ابهام است؛ و بیشتر به داستان های اسطوره ای می ماند. نکته آخر اینکه، قسمت اصلی آثار رو به جنوب و شرق است، به همین دلیل صبح بهترین وقت برای عکاسی از ارگ می باشد.

عكس هاي من

عروسك رضوانه
چكمه هاي اميد
چكمه هاي اميد
زاهدان -ايرانzahedan-IRAN
زاهدان-ايران ZAHDAN-IRAN
زاهدان- ايران ZAHEDAN-IRAN
زاهدان - ايران ZAHEDAN-IRAN
زاهدان- ايران ZAHEDAN-IRAN

نوشته ي رضوانه
نقاشي رضوانه
بدون شرح
نقاشي رضوانه
زاهدان- ايران ZAHEDAN-IRAN


بدون شرح!
بدون شرح !
زاهدان- ايران ZAHEDAN-IRAN
زاهدان -ايران ZAHDAN-IRAN
نوشته ي رضوانه

زاهدان- ايران ZAHEDAN-IRAN
بدون شرح !
بدون شرح !
كفش رضوانه
كفش رضوانه