۱۳۸۷ تیر ۵, چهارشنبه

زمين در حال تحول 3

زمین لرزه




زمین‌لرزه پدیده ای است که از رها شدن ناگهانی انرژی انباشته شده در پوسته یا گوشته بالایی زمین ایجاد می شود و در واقع بازتاب یک رویداد زمینشاختی است. مطالعه زمین‌لرزه‌ها موضوع شاخه ویژه ای از علوم زمین محسوب می شود که به آن زلزله شناسی می گویند. در واقع در زلزله شناسی، موضوع اعمال نیرو بر سنگها، حرکت و تغییر شکل آنها و بطور کلی فیزیک سنگ مطرح می شود. بررسی لایه بندی و ترکیب سنگها همچنین نیاز به اطلاع از شیمی سنگها دارد، بنابراین مطالعه زمین‌لرزه‌ها همه شاخه‌های علوم زمین را که به ترتیب در باره خاصیتهای زمینشناختی، فیزیکی و شیمیایی زمین بحث می کنندرا در بر می گیرد.لرزش های زمین را که برای انسان محسوس اند، مهلرزه (لرزه‌های بزرگ) و آنهایی را که تنها به کمک اسبابهای لرزه نگاری می توان ثبت نمود کهلرزه( لرزه‌های کوچک) می نامند. محلی در درون پوسته زمین که انرژی از آنجا رها می شود کانون زمین‌لرزه خوانده می شود(شکل 15)برای ساده تر شدن کار، فرض می کنند کانون زمین‌لرزه محدود به یک نقطه می شود که آن را مرکز درونی زمین‌لرزه می گویند. با چنین فرضی، نخستین تکانی از این نقطه آغاز و انرژی رها شده به صورت موج از آنجا در تمام جهتها انتشار می یابد. گذار این موجها به همه ذرات مسیر خود حرکت نوسانی تحمیل می کند. بنابراین زمین‌لرزه نشانه گذار این موجها و انتقال انرژی است تعداد دسته موجهای زمین‌لرزه‌هازیاد است. یک دسته به نام موجهای پیکری( شکل 16)مسیر خود را از درون یا پیکره زمین انتخاب می کنند و از کانون به ایستگاه زلزله نگاری می رسند این موجها خود به دو گروه عمده تقسیم می شوند. یک گروه به نام موج P یا موج اولیه که با سرعت زیاد اول می رسند و گروه دوم موج S یا موج ثانویه است که با سرعت حدود 7/1 برابر کمتر از موج Pکمی دیرتر می رسد. دسته دیگر از موجها به نام موجهای سطحی (شکل 14) مسر خود را در امتداد سطح زمین انتخاب می کنند و از کانون به ایستگاه زلزله نگاری می رسند. این موجها سرعتی کمتر از موجهای پیکری دارند. نقطه ای بر روی سطح زمین که درست بالای مرکز درونی قرار گرفته است، رومرکز زمین‌لرزه نامیده می شود و انتظار این است که در اطراف این نقاط شدت تکان زمین بیشتر باشد. رو مرکز مکانی است که وسایل ارتباط جمعی وقوع زمین‌لرزه‌ها گزارش می کنند. صفحه ای که بر روی آن شکستگی روی می دهد صفحه گسله خوانده می شود. اثر این صفحه بر روی سطح زمین رد گسله و یا گسله می نامیم(شکل 15).



شکل(14): نمایشی ساده شده از مسیر موجهای پیکری وسطحی در زمین از کانون زمین‌لرزه به ایستگاه زلزله نگاری.





شکل(15): شمایی از یک صفحه گسله، کانون زمین‌لرزه، رو مرکز ورد گسله.



شدت تکان ناشی از زمین‌لرزه در تمام نقاط سطح زمین یکسان نیست. محدوده ای در اطراف رو مرکز که شدیدترین تکانها در آنجا احساس می شود منطقه شدید لرزه نامیده می شود. در فاصله‌هایی از رو مرکز زمین‌لرزه، مکانهایی را از روی آثار مشاهده شده می یابیم که تکان در آنها دارای شدتی مشابه بوده است. اگر چنین نقطه‌هایی را به هم وصل کنیم یک منحنی بسته می توان یافت که به آن پربند( پیرامون بند) همسان لرز گفته می شود. هرچه از رو مرکز دورتر شویم، پربندهای همسان لرزه دارای شدت تکان کمتری می شوند. این منحنی های بسته، به واسطه اینکه تحت تاثیر عارضه‌های مختلف زمین قرار می گیرند، به طور منظم، دارای مرکز مشترکی در ناحیه مرکزی نیستند. برای توجیه چنین وضعی می توان گفت نیروهایی که موجب زمین‌لرزه می شود در نقاط مختلف به گونه‌های متفاوتی خودنمایی می کنند. برای نمونه می توانیم چنین منحنی هایی را برای زمینلرزه سال 1382 بم براساس شدتهای برآورد شده در نقاط مختلف رسم کنیم(شکل 16).





شکل(16): نقشه همسان لرزه برای زمینلرزه سال 1382 بم .



به هنگام وقوع زمین‌لرزه، همچنین نقطه‌هایی را می توانیم شناسایی کنیم که زمینلرزه در آنها به صورت هم زمان احساس شده است، از وصل نمودن این نقطه‌ها به هم پربندهای هم زمان لرز به دست می آید. این منحنی های نیز منظم نیست. زیرا سرعت انتشار موج تابع جنس زمینی است که موج از آن گذر می گند. عمق مرکز دورنی زمین‌لرزه را ژرفای زمین‌لرزه می گویند. اگر مرکز درونی زمین‌لرزه تا حدود ژرفای هفتاد کیلومتر واقع شده باشد، زمین‌لرزه را کم ژرفا می گویند، این گونه زمین‌لرزه‌ها، اگر انرژی زیاد یا متوسطی داشته باشند چون به سطح زمین نزدیک هستند خطرناک می باشند. زمین‌لرزه‌های کشور ما بیشتر در ژرفای کم اتفاق می افتند. اگر ژرفای زمین‌لرزه بیش از هفتاد کیلومتر و تا سیصد کیلومتر باشد، آن را میان ژرفا و اگر بیش از سیصد کیلومتر و تا هفتصد کیلومتر باشد آن را زمینلرزه عمیق یا ژرف می گویند که به سبب دوری از سطح زمین انرژی کمتری را به سطح زمین منتقل می کنند. بنابراین علاوه بر بزرگی زمین‌لرزه، ژرفای کانونی آن بر میزان تکان در سطح زمین موثر است.



انواع زمین لرزه‌ها
اگر سرچشمه انرژی زمین‌لرزه از حرکت تدریجی صفحه‌ها در طول زمانهای زمینشناختی فراهم شده باشد آن را زمین‌لرزه زمینساختی می گویند که حاصل اعمال نیرو در سنگها و شکستن آنها می باشد. البته همیشه اعمال چنین نیروهایی منجر به شکستن سنگ و جابجاشدن دو قطعه از هم و ایجاد گسله نمی شود، بلکه گاه سبب به وجود آمدن ساختارهای زمین شناختی گوناگون دیگری مانند چین خوردن سنگها، کوهزایی و مانند آنها می شود. اگر عبور مواد مذاب به هنگام آماده شدن باری فوران آتشفشان یا تغییر و تحول در مسیر به گونه ای سبب شکستن سنگ و یا رها شدن انرژی شود، زمین‌لرزه حاصل را زمین‌لرزه آتشفشانی می گویند. این نوع زمین‌لرزه‌ها مربوط به مکانهایی می شود که در آنجا آتشفشانهای فعال وجود دارد. در کشور ما کوههای آتشفشان تفتان، بزمان و یا سهند وسبلان و دماوند از جمله آتشفشانهای مرده و مربوط به زمانهای گذشته زمینشناسی محسوب می شوند، بنابراین زمین‌لرزه‌های آتشفشانی در ایران زمین وجود ندارد. اگر ریزش سقف یک غار و یا یک جابجایی ناگهانی در پوسته اتفاق بیافتد، زمین‌لرزه حاصل را زمین‌لرزه فروریختی، محلی یا اتفاقی می نامند. از میان یادشده زمین‌لرزه‌های زمینساختی حدود نود درصد زمین‌لرزه ای آتشفشانی هفت درصد زمین‌لرزه‌های و زمین‌لرزه‌های اتفاقی سه درصد کل زمین‌لرزه‌های جها ن را تشکیل می دهند. زمین‌لرزه‌های عظیم بیشتر زمین‌لرزه‌های زمینساختی می باشند، در حالی که برعکس زمین‌لرزه‌های آتشفشانی که دارای قدری کوچکترند می توانند وسیله هشدار و اعلام خطر به هنگام تدارک و ظهور یک آتشفشان محسوب شوند. البته در مرز صفحه‌های زمینساختی همخوانی آتشفشانها و زمین‌لرزه‌ها و بزرگی آنها لازم است در مقوله دیگری مورد بحث قرار بگیرد. به هر حال وقتی سنگ شکسته شد و یا سقف غاری فرو ریخت، انرژی رها شده به شکل موج که یکی از شکلهای انرژی است از مرکز درونی زمین‌لرزه انتشار می یابد، گذار این موج سبب تکان ذرات مسیر و ایجاد زمین‌لرزه خواهد شد.



خرابی
زمین‌لرزه ساختمانهای دست ساز بشر را نیز تکان می دهد، پس خانه ما، سد، برج، منبع آب و هرچه در روی زمین ایجاد کرده ایم اگر نتواند در مقابل موجهای پرانرژی زمین‌لرزه مقاومت کند فرو می ریزد. باید توجه داشت که بعضی از موجهای زمین‌لرزه طول موج بلندتری دارند، آنها را موجهای سطحی می گویند. این موجهای بلند دامنه هستند که بیشتر سبب تخریب می شوند. اگر انرژی رها شده زیاد باشد،شدت تکان هم بیشتر است، مانند تکان ترکیدن لاستیک اتومبیل که با تکان انفجار یک منبع گاز فرق دارد شدت تکان اگر زیاد باشد تا فاصله‌های دورتر اثر می گذارد. این اثر ممکن است به شکل عارضه بر روی زمین باشد ویا به صورت احساس افراد از تکان باشد.



شدت زمین لرزه
در مورد زمین‌لرزه از روی شدت تکان می شود درجه آن را برآورد نمود. طبق قرارداد، شدت تکان زمین‌لرزه را به دوازده درجه تقسیم کرده اند. درجه یک را دستگاههای لرزه نگاشت ثبت می کنند، درجه دو زمین‌لرزه را به طبقه‌های بالای یک ساختمان افرادی که تنها باشند احساس می کنند. درجه سه را بیشتر افراد احساس می کنند. درجه چهار مردم را از خواب بیدار می کند. درجه پنج شبیه همان تکانی است که از زمین‌لرزه رودبار در پایان خرداد ماه 1369 به شهر تهران اعمال شد. درجه شش ظرفها را از جای خود از قفسه‌ها به پایین می ریزد و درها را به شدت بهم می زند. درجه هفت به بالا بسته به نوع ساختمانها، سبب خرابی، ریزش و ویرانی می شود، اگر ساختمانها مقاوم در مقابل زمین‌لرزه ساخته شده باشند ایمنی بیشتر است. بنابراین، شدت تکان درجه ای است کیفی که با داوری از روی مشاهده آثار به جای مانده از زمین‌لرزه و یا احساس افرادی که در صحنه زمین‌لرزه گرفتار شده اند تعیین می شود.



بزرگی زمین لرزه
اندازه یک زمین‌لرزه از روی نقش ارتعاشات آن بر روی کاغذ،‌فیلم، نوار و یا صفحه دستگاههای رقمی برآورد می شود. به طور مثال، اگر از یک منطقه معین دو زمین‌لرزه با فاصله رو مرکز یکسان روی کاغذ نقش بسته باشند و بزرگنمایی دستگاهی و ژرفای کانونی برای هر دو زمین‌لرزه یکی باشد، آن وقت زمین‌لرزه ای که دامنه بزرگتری را نشان می دهد بزرگتر است. بنابراین می توان قرار گذاشت که دامنه نماینده بزرگی زمین‌لرزه باشد. اما این بزرگی درجه ای است کمی- کیفی، یعنی گرچه مقدار آن را به دامنه ثبت شده نسبت داده ایم و این دامنه کمیتی قابل اندازه گیری است، اما مطلوب محاسبه ما مقدار واقعی انرژی رها شده زمین‌لرزه باشد که برای ما معلوم نیست و دامنه کیفیت آن را بیان می کند. این برآورد کمی- کیفی را می شود به گونه ای که ریشتر انجام داد قالب زد. وی زمین‌لرزه‌هایی با ژرفای مشابه را از یک منطقه در جنوب کالیفرنیا در نظر گرفت و در ایستگاههای لرزه نگاری که در اطراف آن منطقه نصب شده بودند، فاصله و بیشینه دامنه ثبت شده برای آن زمین‌لرزه‌ها را اندازه گیری و نمودار آن را رسم کرد. برای این منظور بر روی محور قائم بیشینه دامنه هر زمین‌لرزه و بر روی محور افقی فاصله رو مرکز زمین‌لرزه تا ایستگاه را مشخص نمود و از نقطه‌های حاصل یک خم تقریبی عبور داد( شکل 17). بدیهی است خم مربوط به زمین‌لرزه‌های بزرگتر ( با دامنه بزرگتر) بالاتر از خم زمین‌لرزه‌های کوچکتر قرار گرفت. در حالت کلی به نظر می رسد که این خم ها همه با هم موازی هستند، یعنی فاصله قائم دو خم برای فاصله‌های مختلف رو مرکز همواره مقداری ثابت است. ریشتر یکی از خم های مربوط به زمین‌لرزه‌های کوچک را مبنا قرار داد، آن وقت فاصله قائم هر خم از این خم مبنا را بزرگی زمین‌لرزه محسوب نمود.



شکل(17): نمایش اساس مقیاس ریشتر. اطلاعات زمین‌لرزه‌ها مربوط به جنوب کالیفرنیا در ژانویه 1932 می باشد. این شکل از یادداشتهای ریشتر و از کتاب زلزله شناسی مقدماتی نامبرده اقتباس شده است. لگاریتم دامنه‌های اندازه گیری شده برحسب فاصله رو مرکز زمین‌لرزه تا ایستگاه ثبت نشان داده شد. خم های به دست آمده به طور تقریبی با هم و با خم اختیاری (خط چین) موازی هستند.

مقیاس ریشتر
شرط هایی را که ریشتر برای زمین‌لرزه مبنا در نظر گرفت چنین است:اندازه گیری باید با لرزه نگار خاصی ( لرزه نگار پیچشی وود آندرسن با دوره 8/0 ثانیه، بزرگنمایی 2800 و میرایی 80%) انجام شود. در آن صورت از میان زمین‌لرزه‌های ثبت شده زمین‌لرزه مبنا زمین‌لرزه ای است که در فاصله صد کیلومتری از مرکز سطحی، بیشینه جابجایی ثبت شده برای آن یک میکرون (001/0 میلی متر) باشد. چنین زمین‌لرزه ای نیز دارای یک خم تقریبی است که با سایر خم ها موازی است وفاصله قائم این خم از خم هر زمین‌لرزه دیگر مقداری ثابت است. این مقدار ثابت بزرگی زمین‌لرزه در مقیاس ریشتر را به ما می دهد. از آنجا که دامنه ثبت شده برای فاصله دور از مرکز رویداد اندک و در نزدیکی آن هزاران بار بزرگتر ثبت می شود، محور قائم نمودارها گستره وسیعی را در برخواهد گرفت. به طور مثال زمین‌لرزه مبنا که ریشتر تعریف نموده است دارای گستره عددهایی از یک میکرون تا کسری از میکرون می شود در حالی که برای زمین‌لرزه ای با بیشینه دامنه ده سانتیمتر رقم صد هزار میکرون هم باید بر روی محور آورده شود. برای رفع این مشکل ریشتر به توصیه گوتنبرگ، دانشمند برجسته زمین‌لرزه شناس، اندازه گیری بیشینه دامنه را به صورت لگاریتم اعشاری انجام داد. به طور مثال اگر بیشینه دامنه یک میلیمتر( برابر هزار میکرون)‌باشد، لگاریتم آن سه می شود. با این توضیح مقیاس بندی ریشتر در رابطه ML=log A- Log A0 خلاصه می شود که می توان آن را به صورت ML=log A/A0 هم نوشت. در این صورت بزرگی هر زمین‌لرزه برابرلگاریتم نسبت دامنه ثبت شده (A) به دامنه زمین‌لرزه قرار دادی ریشتر ( A0 ) است. در این حالت بر روی محور قائم لگاریتم اعشاری نسبت دامنه‌ها و بر روی محور افقی فاصله رو مرکز زمین‌لرزه از ایستگاه زلزله نگاری آورده می شود. در این صورت خم مربوط به زمین لرزه مبنای قرارداد ریشتر به سبب کوچکی دامنه در قسمت پایین اما موازی با سایر خم ها قرار می گیرد. از آنجا که نسبت دامنه زمین‌لرزه‌های مربوط به این خم به خودشان همواره برابر 1 است و لگاریتم 1 برابر صفر می شود، بنابراین به گروه زمین‌لرزه‌هایی که خم مبنا را تشکیل می دهند زمین‌لرزه صفر نیز می گویند.

دیگر مقیاس های بزرگی
گفته شد که دامنه موج در هر موقعیتی نشانی از انرژی و در واقع نمود بزرگی زمین‌لرزه محسوب می شود. انرژی زمین‌لرزه با دور شدن از کانون به سبب جذب و پراکندگی، کمتر و کمتر می شود تا اینکه به سمت صفر میل کند. بنابراین بزرگی زمینلرزه را می توان در هر موقعیتی با اندازه گیری بیشینه دامنه موجها برآورد نمود. اگر برای این منظور از موجهای P و S استفاده شود، بزرگی را بزرگی موجهای پیکری و اگر از موجهای سطحی استفاده شود. بزرگی را بزرگی موجهای سطحی می گویند. برآورد وقتی خوب انجام می شود که اثر نوع دستگاه، زمین و فاصله را نیز در نظر گرفته باشیم. در این صورت مقیاس های مختلفی برای بزرگی را می توان عنوان نمود و نباید انتظار داشت که از نظر عددی با هم درست برابر باشند اما به طور نسبی به هم نزدیک و با هم همخوانی دارند، یعنی برای یک زمین‌لرزه معین اگر بزرگی در مقیاس ریشتر کم باشد در مقیاس های دیگر هم چنین است، اما در هر حال اختلافی بین آنها پیدا خواهد شد. به طور مثال برای زمین‌لرزه ای که در تاریخ 25/5/1362 در جنوب ایران روی داده است، مرکز داده‌های آمریکا بزرگی محلی یا ریشتر را 9/4، بزرگی از روی موجهای سطحی را 6/4 و بزرگی از روی موجهای پیکری را 5/0 گزارش کرده است. برای همین زمین‌لرزه مرکز بین المللی زلزله شناسی انگلستان بزرگی موجهای پیکری آن را 9/4 تعیین نموده است. بنابراین علاوه بر اختلاف رقمی بین مقایسهای بزرگی، تفاوتهایی نیز در این اندازه گیری ها مشاهده می شود که مربوط به نوع تجهیزات و نحوه پردازش داده‌ها در مرکزهای مختلف زلزله نگاری می باشد.



زمین در حال تحول (2)

زمین در حال تحول
سیاره زمین آنگونه که توصیف شد، فعال و متحرک است و در درون آن انرژی عظیمی وجود دارد. این سیاره در زیر چتر انرژی فوق العاده عظیم خورشید که به گونه نیروی جاذبه، میدانهای مغناطیسی و تابش اشعه نورانی می باشد قرار داد. جاذبه ماه نیز در جزر و مد مهم است. بین هسته بیرونی و پوسته، یعنی در ناحیه گوشته، چرخه‌های حرارتی به طور دائم در حرکت اند و فرض شده است که گرما را به سطح انتقال می د هند(شکل 7). تعداد این چرخه‌ها در نظریه‌های گوناگون متفاوت است.

شکل (7): چرخه‌های فرضی گرمایی در داخل گوشته زمین.


حالادر نظر بگیرید که سنگ کره، مانند پوست تخم مرغ پخته ای که با ضربه شکست شده باشد،‌به چندین قطعه تقسیم شود (شکل8). هر قطعه را یک صفحه می نامیم. بعضی از این صفحه‌ها خیلی بزرگ و برخی کوچک می باشند، تازه هر صفحه نیز خود از چند صفحه کوچکتر تشکیل شده است. این صفحه‌ها بنیاد قاره‌ها و پوشش زیر اقیانوس ها را تشکیل می دهند. آنها در زیر اقیانوسها ضخامت کمتر و در زیر قاره‌ها ضخامت بیشتری را دارا هستند. این صفحه‌ها ساکن و بی حرکت نیستند بلکه بر روی مذاب کره خمیری که در زیر آنها قرار دارد سر میخورند و جابجا می شوند.



شکل (8): تقسیم سنگ کره به چند صفحه و جابجایی آنها طی میلیونها سال،الف)200میلیون سال پیش،ب)150میلیون سال پیش،ج)100میلیون سال پیش،د)50میلیون سال پیش ،ه)عهد حاضر.


ماده سازنده این صفحه‌ها همیشه در حال تجدید و نوسازی است( شکل 9). یکسری رشته کوههای آتشفشان در زیر اقیانوسها مواد مذاب را از قسمت بالای گوشته در سطح این صفحه‌ها تخلیه می کنند (پشته‌های اقیانوسی) از طرف دیگر صفحه‌های کهنه از مناطقی به نام مه شیار یا دراز گودال به زیر صفحه‌های دیگر فرورانده می شوند و در قسمت گرم تر گوشته هضم شده و برای بازسازی آماده می شوند. رشته کوههای بزرگ آتشفشانی را پشته می نامند.



شکل ( 9 ): حرکت صفحه‌ها که از محل پشته‌های اقیانوسی از یکدیگر دور می شوند و در مناطق درازگودالها فرو می روند. پدیده ای که ناشی از جریانهای گرمایی درون زمین است.


در این مقطع صفحه‌های زیر اقیانوس ها دارای ضخامت کمتری می باشند و زیر قاره‌ها ضخامت بیشتری دارند. وسط اقیانوس پشته، که همان زنجیره آتشفشانهای کف اقیانوسها می باشد، نشان داده شده است. پیکانها جهت عبور مواد مذاب و بازسازی کف اقیانوسها را نشان می دهد. پوسته اقیانوسی بازسازی شده قسمت انتهایی را به زیر صفحه‌های دیگر رانده است. به این ترتیب مشاهده می شود که پوسته متحرک است و تحول پیدا می کند. آنچه که گفته شد امروزه به عنوان نظریه زمین ساخت صفحه ای برای توجیه چگونگی شکل گیری سطح زمین به صورت کنونی مورد قبول می باشد.منش این حرکتها زبانه حرارتی است که از درون زمین و از اعماق گوشته صادر می شود. این زبانه‌ها موقعیت ثابتی دارند. برای مثال اگر پیکانهایی که در امتداد شعاع عمود بر پوسته پشته شرق اقیانوس آرام کشیده شده را یک زبانه فرض کنید، موقعیت این زبانه در درون زمین همواره ثابت است. یکی از این زبانه‌ها در حال حاضر زیر جزیره‌هاوایی در اقیانوس آرام قرار دارد(شکل 10).



شکل (10): حضور یک لکه داغ ثابت در زیر جزیره‌هاوایی


در جاهای دیگر نیز این زبانه‌ها با پوسته برخورد می کنند. این جایگاهها را که محل برخورد زبانه گرمایی با پوسته می باشد، لکه داغ می گویند. آتشفشانهای زیرآبی که در کف اقیانوسها فعالیت می کنند سبب به وجود آمدن جزیره‌هایی می شوند که کم کم از زیر آب بیرون می ایند ویک مجمع الجزایر (چندین جزیره) را تشکیل می دهند. مثل جزیره‌هایی که در وسط اقیانوس آرام به نام جزیره‌های هاوایی تشکیل شده است(شکل 11). رشته جزیره‌هایی هاوایی و جزیره‌هایی قدیمی تر در این شکل مانند یک رشته مهره تسبیح به نظر می ایند.




شکل (11): رشته جزیره‌هایی هاوایی و جزیره‌هایی قدیمی تر.


همه این جزیره‌ها در چندین صدهزارسال گذشته آتشفشانی بوده اند ولی حالا خاموش هستند. به طرف جزیره‌های فعلی هاوایی سن این جزیره‌ها کمتر می شود. این موضوع با بررسی سنگواره مرجانها و سایر جانوران قابل تشخیص است. وقتی به جزیره اصلی هاوایی می رسیم می بینیم فعال است و آتشفشانها هر چند گاه یکبار فوران می کنند(شکل12). پس این طور نتیجه گرفته می شود که صفحه اقیانوس آرام که در روی زبانه واقع شده و فعلاً محل لکه داغ درموقعیت این آتشفشان می باشد، در زمانهای دور در وضعیتی بوده که جزیره همسایه آن در بالای لکه داغ واقع بوده است و در زمانهای دورتر، مثلاً چند میلیون سال پیش، جزایر دیگر. بنابراین صفحه اقیانوس آرام بر روی موقعیت لکه داغ در امتداد مسیری که این جزایر مرجانی را به هم وصل می نماید. حرکت کرده است. برای اینکه این موضوع را بهتر درک کنید، اگر یک شمع روشن کنید و یک صفحه کاغذ را با فاصله اندکی بر روی آن قرار دهید و کمی نگهدارید لکه سوختگی بر کاغذ آشکار می شود. سپس آن را دریک جهت معین حرکت دهید و باز کمی نگهدارید، لکه‌های سوختگی را با آن جزیره‌ها مقایسه کنید در این صورت وضعیت نهایی که بر روی شعله شمع قرار دارد موقعیت آتشفشان فعال فعلی هاوایی را نشان می دهد.

شکل(12): فعال بودن آتشفشان هاوایی بر اثر حضور لکه داغ در زیر آن.

از مطالب بالا نتیجه می شود که قشر جامد بیرونی زمین از صفحه‌هایی تشکیل شده که به سبب پدیده انتقال حرارت (انرژی) دارای جنبش هستند و همین تحرک سبب می شود که انرژی در برخی مکانهای پوسته جمع شود. این مکانها که بیشتر لبه‌های صفحه‌ها می باشند محل بروز زمین‌لرزه‌ها می باشد. صفحه‌ها یا ورقه‌های پوسته را در یک نقشه مسطح نمایش می دهیم و آنها را نام گذاری می نماییم. ورقه یا صفحه اقیانوس آرام، ورقه اوراسیا(شامل اروپا و آسیا) ورقه آمریکا، ورقه آفریقا، ورقه هندوستان و غیره (شکل 13). صفحه‌های کوچکتری نیز وجود دارند مانند صفحه عربستان و صفحه ایران که خود ممکن است به چند زیر صفحه تقسیم شوند.

شکل (13): صفحه‌های مهم سنگ کره. پیکانها جهت حرکت صفحه‌ها را نشان می دهند

تا اینجا هر چه گفته شد را جمع بندی می کنیم: سیاره زمین سیاره ای است فعال از درون به بیرون شامل هسته درونی، هسته بیرونی، گوشته و پوسته می باشد. پوسته و قسمت سخت بالایی گوشته سنگ کره ای است که به قطعه‌های نامساوی تقسیم شد و همه آنها در روی مذاب کره به گونه ای شناور هستند. چرخه‌های حرارتی متعددی در داخل گوشته مرتب در چرخش می باشند. زبانه‌های حامل حرارت از ژرفای گوشته به سوی پوسته وجود دارد. هرگاه این زبانه‌ها به پوسته برخورد می کنند، لکه داغ نامیده می شود، این محلها محل فعالیت آتشفشانها می باشند. با مطالعه جزیره‌های آتشفشانی مربوط به زمانهای دور زمین شناسی معلوم شده است که محل این جزیره‌ها از محل لکه داغ دور شده و این دلیلی است که پوسته زمین دارای حرکت است. می توان نتیجه گرفت که این حرکت سبب تراکم انرژی در سنگها شده و در نهایت سبب شکستن سنگ و رها شدن انرژی می شود. از طرف دیگر دیدیم که قسمت بالایی گوشته حالت خمیری داشته و در آنجا حرارت زیاد است و سنگهای مذاب از درز و شکافهای پوسته، باز هم به سبب انرژی گرمایی، به سوی سطح زمین راه پیدا می کند که این پدیده را آتشفشان می نامند. بنابراین زمانی که این مواد مذاب(ماگما) سنگها را در مسیر خود تحت فشار قرار می دهند، سنگها شکسته شده و انرژی را آزاد می نماید. بالاخره، می توان گفت که در زیر پوسته غارها و حفره‌های آهکی عظیم نیز وجود دارند. اگر به سبب اضافه شدن بار یا هر علت دیگری سقف آنها فرو بیافتد این ریزش سبب تکان و انتشار انرژی می شود. پس علاوه بر جنبش پوسته که سبب چین خوردن کوه زایی و شکستن سنگها می شود، عبور ماگما و ریزش سقف غارها نیز می توانند انرژی فراهم شده در پوسته را رها سازند

منبع:پژوهشکده زلزله شناسی

ادامه دارد

زمين در حال تحول(1)


پیشگفتار
تحول کره زمین توسط پدیده‌های مختلف طی میلیونها سال آن را به مکانی مناسب برای زندگی جانداران تبدیل نموده است و استمرار این پدیده‌ها می تواند حافظ ادامه زندگی بر روی آن باشد. این تغییر و تحول در عین سازندگی برای بشر و سایر جانداران خطرهایی در پی دارد. وقوع طوفان و سیل از جمله پدیده‌های طبیعی هستند که می توانند در صورت عدم آمادگی کافی انسان، آسیبهای جانی و مالی سنگینی به دنبال داشته باشند. طی قرنها بشر آموخته است تا با توجه به شرایط آب و هوای محلی چگونه خانه و کاشانه خود را در مقابل آسیب ناشی از این پدیده‌ها مصون سازد. زمین‌لرزه نیز از جمله پدیده‌های طبیعی است که باید افرادی که در مناطق زلزله خیز زندگی می کنند در مقابل خطر آن خود را مصون نمایند. در کشور ما متاسفانه به علت عدم شناخت کافی افراد از این پدیده طبیعی، هر از چندی وقوع آن زیانهای جانی و مالی سنگینی به دنبال دارد. بخش زلزله شناسی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله به منظور برداشتن گامی هر چند کوچک در راه آشنا نمودن افراد جامعه با چگونگی رویداد زمین‌لرزه‌ها، نشریه حاضر را تهیه نموده است تا تصویر ساده شده ای از این پدیده طبیعی را ارائه نماید. امید است که این گام، گامهای موثر بعدی برای کاهش خطر زمین‌لرزه را به دنبال داشته باشد.


منظومه شمسی
یکی از باورها این است که خورشید، مانند سایر ستاره‌ها، حدود 6/4 میلیارد سال پیش از ابری که بیشتر از هیدروژن تشکیل شده بود و مقدار کمی از مواد دیگر را هم در بر می گرفت به وجود آمد. گازهای داغ و متراکم در مرکز این ابر، خورشید را به وجود آوردند و بخشهای بیرونی آن، که دمای پایین تر و تراکم کمتری داشت، در تشکیل سیاره‌ها نقش داشتند(شکل1). به این ترتیب منظومه شمسی ما که شامل یک ستاره(خورشید)، نه سیاره و قمرهای آنها(جدول1) و چندین هزار سیارک و شهاب سنگ است بوجود آمد(شکل 2). این مجموعه خود در کهکشان راه شیری که به گونه ابری در آسمان شب دیده می شود قرار دارد.




شکل (1): طرحی از پیدایش منظومه شمسی(الف) به صورت ابری از گازها،(ب) تراکم تدریجی در مرکز، (ج و د) تشکیل سیاره‌ها در خارج با تراکم کمتر.



شکل (2): منظومه شمسی متشکل از خورشید و 9 سیاره آن.


سیاره زمین
سیاره زمین، که در فاصله حدود 150 میلیون کیلومتری به دور خورشید می گردد، از نظر اندازه پنجمین و ازنظر فاصله از خورشید سومین سیاره منظومه شمسی است. زمین با سرعتی حدود 108000 کیلومتر در ساعت به دور خورشید می گردد و در نتیجه طی 365 روز و 5 ساعت و 51/45 ثانیه آن را دور می زند. در عین حال زمین هر 23 ساعت، 56 دقیقه و 09/4 ثانیه یک مرتبه حول محور خود می چرخد. شکل زمین به طور کامل کروی نیست، در استوا کمی بیرون زده و در قطبها کمی تورفته است.
همانطور که گفته شد، به نظر می رسد که تولد زمین به همراه سایر ستاره‌ها، به 5/4 میلیارد سال پیش که ابرهای باقیمانده از تشکیل خورشید شروع به جامد شدن کردند باز می گردد. براساس نظریه‌های امروزی برای 500 میلیون سال درون زمین به صورت جامد و در دمایی به طور نسبی پایین( حدود 1100 درجه سانتیگراد) باقی ماند. در این دوره مواد تشکیل دهنده زمین بیشتر آهن و سیلیس به همراه مقدار کمی از سایر مواد که احتمالا بخشی از آنها را مواد پرتوزا تشکیل می داد بودند. با گذشت میلیونها سال، انرژی رها شده از مواد پرتوزا زمین را گرم و پاره ای از مواد تشکیل دهنده آن را ذوب کرد. آهن پیش از سیلیس ذوب شد و چون سنگین تر بود به طرف مرکز زمین رفت و سیلیس را از مرکز به سطح راند. به این ترتیب زمین از یک توده همگن( شکل 3- الف) با موادی کم وبیش مشابه در تمام اعماق، به توده ای لایه ای با هسته ای آهنی در مرکز، پوسته ای سطحی متشکل از مواد سبک تر با دمای ذوب پایین در سطح و گوشته ای در بین این دو که در برگیرنده بقیه مواد بود تبدیل شد( شکل 3- ب). براثر پرتو زایی طی میلیونها سال، هسته مذاب زمین احتمالا امروزه نیز دمایی بالا دارد( حدود 6100 درجه سانتیگراد). به این ترتیب بخش عمده ای از هسته به صورت مایع است ولی شواهد نیز دال بر جامد بودن مرکز آن وجود دارد. بنابراین هسته زمین به دو بخش درونی (جامد) و بیرونی( مایع) تقسیم می شود که 95% آن را هسته بیرونی تشکیل می دهد( شکل3- ج).

شکل (3): زمین همگی اولیه (الف)،تشکیل هسته آهنی ( ب)، زمین لایه ای امروزی(ج).

در خارج هسته، گوشته زمین با ضخامت حدود 2900 کیلومتر تقریب تا سطح گسترش دارد و متشکل از سنگهایی مشابه آنچه که از دهانه آتشفشانها جاری می شود است. گوشته در وضعیتی بین مایع و جامد قرار دارد و کمی انعطاف پذیر است و بنابراین نقش مهمی در پویایی کره زمین دارد. اطراف گوشته را قشر سخت و نازکی به نام پوسته در بر گرفته است که بین حدود 8 تا 60 کیلومتر ضخامت دارد و سطح بیرونی زمین را تشکیل می دهد. با توجه به مطالب بالا متوجه می شویم که زمین سیاره ای است فعال و طی میلیونها سال به تدریج ساختار امروزی خود را یافته است. امروزه نیز این پویایی ادامه دارد و زمین مرتب در حال ساخت و ساز است. اگر چه سرعت این ساخت و ساز در حدی نیست که به صورت روزمره محسوس باشد، ولی اثرات آن به صورت آتشفشان و زمین لرزه این پیام را از درون زمین به ما می رساند که درون کره زمین هنوز هم فعال است. برای روشن تر شدن مطلب و توجیه چگونگی این رویدادها، بهتر است از کمی دورتر و از دیدگاه دیگری لایه ای مختلف زمین را دسته بندی کنیم. در این چارچوب اگر کره مجموعه ای از کره‌های هم مرکز در نظر بگیریم، ازخارج به طرف مرکز زمین شاهد قسمتهای مختلف زیر هستیم:
هواکرهطی فرایندهایی که منجر به شکل گیری زمین شد، فرار گازهای ناشی از واکنشهای شیمیایی، پوششی گازی در اطراف کره زمین ایجاد کرد که هوا کره نام دارد. در این لایه که از سطح زمین تا ارتفاع حدود95 کیلومتری گسترش دارد، از سطح زمین به سوی بالا از فشار و غلظت گازهای آن کاسته می شود. هوای کنار دریا فشاری برابر 76 سانتیمتر جیوه دارد و تراکم آن برای انسان و حیوانات مناسب است. یعنی دارای اکسیژن کافی برای تنفس می باشد. اما در ارتفاع بالاتر( برای مثال پنج کیلومتری) مقدار اکسیژن کم می شود و چون ارتفاع ستون هوایی که بالاتر از آن قرار می گیرد کم می شود. فشار هم کم شده و به سلامتی لطمه می زند.
آب کرهبا سخت شدن پوسته زمین ناهمواریهایی در سطح آن پدید آمد که محلهای مناسب را برای تجمع آبهایی که از درون از طریق آتشفشانها و درزه‌ها به سطح می آمدند تشکیل داد و به این ترتیب اقیانوسها به وجود آمدند. این پوشش آبی در سطح زمین آبکره نام دارد.
سنگکرهبیرونی ترین قشر جامد و سخت زمین سنگ کره نامیده می شود که در برگیرنده پوسته و سنگهای سخت گوشته بالایی است. ضخامت سنگ کره در زیر قاره‌ها حدود 100 کیلومتر و در زیر اقیانوسها حدود 50 کیلومتر می باشد( شکل 4).
مذاب کرهاین لایه از زیر سنگ کره آغاز و تا عمق حدود 700 کیلومتری گسترش دارد(شکل 5). در این لایه سنگهای گوشته کمتر شکننده هستند و در مقایسه با سنگ کره شکل پذیرتر می باشند. به عبارتی دیگر ازدیدگاه فیزیکی این لایه حالت پلاستیکی داشته و خمیر مانند محسوب می شود.
گوشته زیریندو لایه سنگ کره و مذاب کره. بدون در نظر گرفتن پوسته، گوشته بالایی را تشکیل می دهند که تا عمق 700 کیلومتری ادامه دارد(شکل5). شواهد موجود بیانگر این واقعیت است که از عمق 700 کیلومتری تا عمق حدود 2900 کیلومتری که شروع هسته بیرونی است. گوشته بدون هیچ گونه لایه بندی مشخص(برخلاف گوشته بالایی) ادامه دارد. این بخش، گوشته زیرین نامیده می شود.
هسته بیرونیهسته بیرونی از زیر گوشته ( عمق حدود 2900 کیلومتر) تا عمق 5150 کیلومتر گسترش دارد(شکل 5). سرشت فیزیکی هسته بیرونی به گونه مایعات است.
هسته درونیهسته درونی جامد است و گمان برده می شود که از آهن و نیکل تشکیل شده باشد. این بخش از هسته از عمق5150 کیلومتر تا مرکز زمین (6378 کیلومتری) گسترش دارد (شکل5).

شکل 4- قشر بیرونی زمین به صورت سنگکره جامد و سخت که بر روی مذاب کره خمیری شناور است.

شکل 5- قطعه ای از درون زمین در دو مقیاس مختلف که محل ناپیوستگیهای ساختاری و نسبتهای صحیح بین پوسته، گوشته و هسته را نشان می دهد

با توجه به مدلی که تا اینجا برای درون زمین ارائه شد می توان آن را مانند یک میوه، برای مثال هلو در نظر گرفت که از بیرون به درون شامل پوسته، گوشته، هسته بیرون( پوست هسته) و هسته درونی (مغزه) می باشد (شکل6).


شکل 6- مقایسه ساختار زمین و میوه ای مانند هلو شامل پوسته، گوشته، هسته بیرونی و هسته درونی.

ادامه دارد

منبع :پژوهشکده زلزله شناسی

پله پله تا ملاقات خدا


پله پله تا ملاقات خدا

اشاره:
آن چه پيش رو داريد گزيده اى از سخنان حضرت آية اللّه مصباح يزدى (دامت بركاته) در دفتر
مقام معظم رهبرى است كه در تاريخ 29/7/1384 مصادف با شب 18 رمضان 1426 ايراد فرموده اند. باشد تا اين رهنمودها چراغ فروزان راه هدايت و سعادت ما قرار گيرد.
مفهوم لقاء الله
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ1
اي انسان ، تو در راه پروردگارت رنج فراوان مي کشي ، پس پاداش آن ، راخواهي ديد


اى انسان! تو به سوى خدا حركت مى كنى، حركتى همراه با رنج و دشوارى و سرانجام او را ملاقات خواهى كرد. آيا منظور حركت جسمانى است؟! اولا خدا مكان ويژه اى ندارد كه انسان به سوى او حركت كند وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ2 اوست که هم در آسمان خداست و هم در زمين خداست و حکيم و داناست
فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ3 مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر جاي که رو کنيد ، همان جا رو به خداست خدا فراخ رحمت و داناست
وانگهى حركت همه يكسان نيست. عمده اشكالش هم اين است كه امكان ندارد مقصد حركت جسمانى، يك چيز غيرجسمانى باشد. اين كه روزى او را ملاقات خواهى كرد يعنى چه؟ تعبير ملاقات در قرآن زياد آمده: الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ،4 آنان که بي گمان مي دانند که با پروردگار خود ديدار خواهند کرد و نزد اوباز مي گردند
الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ 5 کساني که به ديدار ما اميد ندارند و به زندگي دنيا خشنود شده و بدان ، آرامش يافته اند ، و آنان که از آيات ما بي خبرند ،
إِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا،5 فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً6 بگو : من انساني هستم همانند شما به من وحي مي شود هر آينه خداي شماخدايي است يکتا هر کس ديدار پروردگار خويش را اميد مي بندد ، بايدکرداري شايسته داشته باشد و در پرستش پروردگارش هيچ کس را شريک نسازد
و ... يك ملاقاتى مخصوص اولياى خدا است و بندگان شايسته خدا آرزو مى كنند كه به آن نايل شوند. در مناجات ها به ويژه مناجات خمسه عشر چند جا كلمه لقاء، رؤيت و مانند اين ها به عنوان يك آرمان بلندى آمده كه شخصيتى هم چون امام زين العابدين(عليه السلام)آن را آرزو مى كند، در اين صورت چگونه در اين آيه به همه انسان ها مى گويد؟! چون لقائى كه مخصوص اولياى خدا است، شامل همه انسان ها نمى شود. درباره اين آيه بحث هاى فراوانى شده است; برخى كه گرايش هاى عرفانى دارند لقاء را به همين معناى عرفانى ـ كه مخصوص اولياى خدا است مى دانند و معتقدند «يا ايها الانسان»7 در اين آيه خطاب به همه انسان ها است، ولى همه به اين لقاء نائل نمى شوند. همان طور كه گفته مى شود انسان خليفه خدا است; در حالى كه همه انسان ها خليفة الله نيستند، جانيان عالم مانند شمر و يزيد كه خليفة الله نمى شوند. البته اين معنا، خلاف ظاهر است; پس منظور چيست ؟
بايد درباره اين دو مفهوم «كدح» و «ملاقات با خدا» تأمل كنيم. كدح، حركت و سيرى است كه با رنج و زحمت همراه باشد. مفهوم عرفى حركت، انتقال از مكانى به مكان ديگر است. اهل معقول با توسعه اين اصطلاح، هر گونه تغيير تدريجى ـ كمى و كيفى را حركت مى نامند. بعد ديدند هرگاه موجود زنده اى را در نظر بگيريم، هر روز بخشى از عمرش از دست مى رود و ديگر برنمى گردد. اين هم به واقع يك نوع حركت است. گفتند: عمر كه بخشى از زمان به شمار مى آيد، همراه با حركت است و نتيجه گرفتند كه هر جا زمان باشد حركت هست; زيرا اجزاى زمان بايد سپرى شود و آن چيزى كه اجزائش دائم مى گذرد، در حال حركت است. حال اين پرسش پيش مى آيد كه آيا براى موجودى كه هيچ حركتى ندارد، زمان فرض مى شود يا نه؟ از اين جا يك بحث توحيدى را نتيجه گرفتند، گفتند: خدا خالق زمان است. خودش زمان ندارد; چرا؟ چون حركتى در خدا انجام نمى گيرد. فيلسوفان پيشين مى گفتند: اگر فلك حركت نكند، زمان پديد نمى آيد. صدر المتألهين يك مطلب جديدى را مطرح كرد، گفت: حركت، ويژه اعراض نيست، بلكه هر شيى مادى در ذات خود حركت مى كند; يعنى مرتب بخشى از عمرش را طى مى كند و اين يك تغيير تدريجى است. بنابراين موجود مادى در ذاتش حركت مى كند، دائم نو مى شود و به همين دليل در هر حال به خدا احتياج دارد. اين گونه نيست كه وقتى خدا موجودى را آفريد، اين ديگر از خدا بى نياز شود; زيرا براى وجودهاى بعد خود كه هنوز حاصل نشده باز به خدا احتياج دارد. اين بيان ملاصدرا در عالم فلسفه كم اهميت تر از كشف اتم نيست. بر اساس ديدگاه ملاصدرا همه موجودات جهان در حال حركتند و هيچ موجودى ثبات ندارد. اين حركت ها به كجا منتهى مى شود؟! فلسفه جوابى براى اين سئوال ندارد، البته استدلالاتى كرده اند كه به نظر مى رسد برهانى نباشد. پس نمى توان جواب روشنى داد كه عالم ماده با اين حركتش به كجا مى رود. قرآن تعبيرى دارد كه قابل انطباق بر اين است; مى فرمايد: أَلا إِلَى اللّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ.8 آگاه باشيدکه همه کارها به خدا باز مي گردد
«تصير» صيرورت است، صيرورت همان توأم شدن با حركت است، وقتى تغييرْ تدريجى باشد، صيرورت مى شود حركت، صيرورت همه عالم به سوى خدا است. تعبيرات ديگرى هم داريم از قبيل وَ أَنَّ إِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى.9 و پايان راه همه ، پروردگار توست
منتهى همان است كه در فارسى هم مى گوييم; منتهاى جاده و ... قرآن مى فرمايد: منتهى، به سوى خدا رفتن است.
آيات ديگرى هم شبيه اين ها وجود دارد، مرحوم صدرالمتألهين معتقد است از اين آيه هم مى توان استفاده كرد: «وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ»10 و کوهها را بيني ، پنداري که جامدند ، حال آنکه به سرعت ابر مي روند . به ويژه با آن ذيلش كه مى فرمايد: «صُنْعَ اللّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْء»11 کار خداوند است که هر چيزي را به کمال پديد آورده است هر آينه او به هر چه مي کنيد آگاه است
حال، آيا اين حركت با رنج و زحمت است؟! عمرمان لحظه به لحظه مى گذرد و هر لحظه از وجودمان غير از لحظه وجود قبلى است، ولى اين رنج و زحمتى ندارد، دست كم هيچ كس احساس رنج و زحمتى نمى كند. پس چرا خداوند متعال تعبير «كدح» كرده است؟! اگر فرموده بود: «انك سائر سيراً يا صائر صيروره» شايد اين احتمال داده مى شد كه منظور، همان حركت جوهرى است، اما تعبير «كدح» ظاهراً با اين معنا سازگار نيست، ولى فى حد نفسه اين معناى غلطى نيست كه همه موجودات در حال حركتند و منتها اليه حركت ها هم خداى متعال است، اما به چه معنا؟ مفسرين بايد توضيح بدهند. يك احتمال هم اين است كه ما غير از اين حركت تكوينى و سپرى شدن عمر حركت ديگرى هم داريم كه اختيارى است و مى توانيم هدفش را با اختيار خودمان تعيين كنيم، متوقف كنيم، عقبگرد داشته باشيم و مدام از مقصد دور شويم و چه بسا گمان كنيم كه در حال پيشرفت هستيم چنان كه قرآن كريم در وصف گروهى مى فرمايد: «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»12 آنهايي که کوشششان در زندگي دنيا تباه شد و مي پنداشتند کاري نيکو مي کنند
اين حركت در حقيقت متعلق به روح آدم است; چون اختيار از آنِ روح است، البته معمولا حركت هاى روحى به كمك بدن انجام مى گيرد، فكر كردن هم با حركت مغز انجام مى گيرد، ولى تعيين كننده جهت حركت، روح است نه بدن. حركت اختيارى هم دو گونه است: گاه عامل حركت غير عقلانى و ناآگاهانه است، براى نمونه نوزاد كه به دنيا مى آيد گريه مى كند، ولى چنين نيست كه بينديشد كه چرا گريه مى كند. اين را حركت غريزى مى نامند.
معمولاً حركت هاى حيوانات غريزى است. معمولا حيوان هنگامى كه گرسنه مى شود به دنبال غذا مى رود، اگر بوى غذا را استشمام كند به آن سمت مى رود، ديگر فكر نمى كند چرا بايد اين كار را بكند، خوب است يا بد و ... اين حركتْ حيوانى است و كم و در عين حال كه بيش اختيارى است. چه وقت ما انسان مى شويم؟! هرگاه بينديشيم كه حركتمان براى چه انجام مى گيرد و چه نتيجه اى در دنيا و آخرت دارد و كار را براى رسيدن به نتيجه مطلوب انجام دهيم. هر وقت كارى از ما به اين صورت انجام گرفت، به همين اندازه انسانيم وگرنه مصداق اين آيات هستيم: «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ13واگذارشان تا بخورند و بهره ور شوند و آرزو به خود مشغولشان دارد ، زودا که خواهند دانست
«يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعامُ»14از اين جهان متمتع مي شوند و چون چارپايان مي خورند . اينها مانند حيوانات مى خورند، مى خوابند و استراحت مى كنند. «وَ النّارُ مَثْوىً لَهُمْ»15 آتش جايگاه آن ها است. آن هايى كه خودشان را در حد حيوان پايين مى آورند و انگيزه رفتارهايشان فقط حيوانى است، حيوان هستند، البته حيوان گناه ندارد، ولى اين ها گناه دارند; زيرا آن كرامتى را كه خدا به آنان داده، از خود سلب كرده و راضى شدند كه حيوان شوند.
پس ما يك حركت اختيارى داريم كه جهتش را خودمان تعيين مى كنيم; حال ممكن است به قعر جهنم باشد و مى تواند به سوى «قرب الهى» باشد.

1 انشقاق، 6
2 زخرف، 84
3 بقره، 115
4 بقره، 46
5 يونس، 7
6 كهف، 110
7 انشقاق، 6
8 شورى، 53
9 نجم، 42
10 نمل، 88
11 همان
12 كهف، 104
13 حجر، 3
14 محمد(صلى الله عليه وآله): 12
15 همان
منبع:سايت تبيان

۱۳۸۷ تیر ۳, دوشنبه

فاطمه‏علیها السلام و مهر پدر

فاطمه‏علیها السلام و مهر پدر
پیامبراكرم‏صلى الله علیه وآله وسلم به مدّت شش ماه و به قولى نه ماه، هرگاه براى خواندن نماز صبح به مسجد مى‏رفت، در كنار خانه فاطمه و على‏علیهما السلام توقّف مى‏كرد و مى‏فرمود: «الصّلاة اهل البیت انّما یرید اللّه لیذهب عنكم الرّجس اهل‏البیت و یطهّركم تطهیراً»بدین ترتیب، فاطمه‏علیها السلام كه از اهل بیت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم محسوب مى‏شود، براى اقامه نماز كه مظهر عبودیت و بندگى خداوند است، مورد خطاب لطف‏آمیز پیامبرگرامى قرار مى‏گیرد.

مقام والاى مادر در قرآن


مقام والاى مادر در قرآن

نوع دستورهایى كه اسلام به زن و مرد مى‏دهد، در عین حال كه یك راه مشتركى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمى‏دارد، وقتى احترام به پدر و مادر را بازگو مى‏كند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه و بالاستقلال طرح مى‏كند. قرآن كریم مى‏فرماید:
(اِمّا یَبلُغَنّ عِندك الكِبَر احَدُهُما او كِلاهما فلا تَقُل لهما اُفٍ و لا تَنهَرهُما و قُل لَهُما قولاٌ كریماٌ) (1)
"اگر یكى از آن دو یا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى «اوف‏» مگو و به آنها پرخاش مكن و با آنها سخنى شایسته بگوى." و در جایی دیگر مى‏فرماید:
ما سفارش كردیم به انسان كه احسان را نسبت ‏به پدر و مادر فراموش نكند: (و وصّینا الانسانَ بِوالدیهِ احساناٌ) (2)
و انسان را نسبت‏به پدر ومادرش به احسان سفارش كردیم. (وقَضى ربُّك الاّ تعبُدوا الا ایاهُ و بالوالدَینِ احسانا (3)
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستید و به پدر ومادر خود احسان كنید. و در جاى دیگر احسان به پدر ومادر را در كنار عبادت حق یاد مى‏كند
(انِ اشكُر لی و لِوالدیكَ) (4) شكرگزار من و پدر و مادرت باش.
اما با همه این تجلیل‏هاى مشترك، وقتى مى‏خواهد از زحمات پدر و مادر یاد كند، از زحمت مادر سخن مى‏گوید، نه از زحمت پدر، آنجا كه مى‏فرماید:
(و وصّینا الانسانَ بِوالدیه احساناٌ حَملتهُ امُّه كرهاٌ و وضَعته كرها وحَملُه و فِصالُه ثلاثون شهرا) (5)
زحمات سى ماهه مادر را مى‏شمارد، كه: دوران باردارى، زایمان، و دوران شیرخوارگى براى مادر دشوار است. و همه اینها را به عنوان شرح خدمات مادر ذكر مى‏كند. قرآن كریم به هنگام یادآورى زحمات حتى اشاره‏اى هم به این موضوع ندارد كه: پدر زحمت كشیده است.
بنابراین، آیات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدین آمده است ‏بر دو قسم است: یك قسم حق شناسى مشترك پدر و مادر را بیان مى‏كند و قسم دیگر، آیاتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كریم اگر درباره پدر حكم خاصى بیان مى‏كند فقط براى بیان وظیفه است، نظیر:
(وعلى المولودِ له رزقُهُنَّ و كِسوَتُهُنَّ بِالمَعروف) (6)
خوراك و پوشاك مادران به طور شایسته به عهده پدر فرزند است.
ولیكن هنگامى كه سخن از تجلیل و بیان زحمات است، اسم مادر را بالخصوص ذكر مى‏كند.

پى‏نوشت‏ها:
1- اسراء، 23.
2- احقاف، 15.
3- اسراء، 23.
4- لقمان، 14.
5- احقاف، 15.
6- بقره، 233.
منبع:
جوادى آملى ، عبدالله، زن در آینه جلال و جمال، ص 177
سايت تبيان