۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۷, سه‌شنبه

آيات 8تا31سوره ي مدثر

ُقِرَ في النَّاقُورِ(8) فَذَلِك يَوْمَئذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ(9) عَلي الْكَفِرِينَ غَيرُ يَسِيرٍ(10) ذَرْني وَ مَنْ خَلَقْت وَحِيداً(11) وَ جَعَلْت لَهُ مَالاً مَّمْدُوداً(12) وَ بَنِينَ شهُوداً(13) وَ مَهَّدت لَهُ تَمْهِيداً(14) ثمَّ يَطمَعُ أَنْ أَزِيدَ(15) َكلاإِنَّهُ كانَ لاَيَتِنَا عَنِيداً(16) سأُرْهِقُهُ صعُوداً(17) إِنَّهُ فَكَّرَ وَ قَدَّرَ(18) فَقُتِلَ كَيْف قَدَّرَ(19) ثمَّ قُتِلَ كَيْف قَدَّرَ(20) ثمَّ نَظرَ(21) ثمَّ عَبَس وَ بَسرَ(22) ثمَّ أَدْبَرَ وَ استَكْبرَ(23) فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلا سحْرٌ يُؤْثَرُ(24) إِنْ هَذَا إِلا قَوْلُ الْبَشرِ(25) سأُصلِيهِ سقَرَ(26) وَ مَا أَدْرَاك مَا سقَرُ(27) لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ(28) لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشرِ(29) عَلَيهَا تِسعَةَ عَشرَ(30) وَ مَا جَعَلْنَا أَصحَب النَّارِ إِلا مَلَئكَةًوَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتهُمْ إِلا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَستَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب وَ يَزْدَادَ الَّذِينَ ءَامَنُوا إِيمَناًوَ لا يَرْتَاب الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب وَ الْمُؤْمِنُونَوَ لِيَقُولَ الَّذِينَ في قُلُوبهِم مَّرَضٌ وَ الْكَفِرُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بهَذَا مَثَلاًكَذَلِك يُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشاءُ وَ يهْدِي مَن يَشاءُوَ مَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّك إِلا هُوَوَ مَا هِي إِلا ذِكْرَي لِلْبَشرِ(31)

ترجمه آيات

وقتي فرمان كوبنده حق صادر مي‏شود ( و در صور دميده مي‏شود و مردگان زنده مي‏گردند ) ( 8 ) .

آن روز كه روز بازگشت خلائق به سوي خدا است روزي است سخت ( 9) .


و بر كافران روزي ناهموار است ( 10) .

مرا با آن كسي كه در خلقتش از كسي كمك نگرفتم واگذار ( 11) .

همان كسي كه براي او اموالي عريض و طويل قرار دادم ( 12) .

و فرزنداني كه همه برايش مانده‏اند ( 13) .

و همه وسائل را برايش فراهم و منظم كردم ( 14) .

و او تازه از من طمع دارد كه بيشترش دهم ( 15) .

ولي نه ، بيشتر كه نمي‏دهم هيچ ، بلكه به زودي از هر سو دچار گرفتاريش مي‏كنم ، چون او نسبت به آيات ما عناد ورزيد ( 16 ) .

به زودي او را مجبور مي‏كنم كه از قله زندگي بالا رود ( سپس او را به زير مي‏افكنم ) ( 17) .

(وقتي همفكرانش در باره قرآن از او داوري خواستند ) فكري كرد و اندازه‏اي گرفت ( 18) .

مرگ بر او باد با آن اندازه‏اي كه گرفت ( 19) .

و باز هم مرگ بر او باد با آن اندازه‏گيريش ( 20) .

آنگاه نظري كرد ( 21) .

و سپس چهره در هم كشيد و رويي ترش نمود ( 22) .

پس پشت كرد و كبر ورزيد ( 23) .

و در آخر گفت اين قرآن نمي‏تواند چيزي به جز سحرهاي قديمي باشد ( 24) .

اين نيست مگر سخن بشر ( 25 ) .

و من به زودي او را به دوزخ در مي‏آورم ( 26) .

و تو چه مي‏داني كه دوزخ چيست ( 27) .

نه چيزي باقي مي‏گذارد و نه فردي را از قلم مي‏اندازد ( 28) .

سياه كننده بشره پوست است ( 29) .

و نوزده فرشته بر آن موكل است ( 30) .

و خازنان آتش را جز ملائكه قرار نداده و عدد آنها را جز به منظور آزمايش كفار نياورديم تا كساني كه اهل كتابند به يقين در آيند و آنها كه ايمان دارند با ايمان آوردن اهل كتاب ايمانشان بيشتر شود و اهل كتاب و مؤمنين شكي برايشان باقي نماند ، و كفار و بيماردلان بگويند منظور خدا از توصيف ( عدد نوزده ) چيست .

آري خدا اين چنين گمراه مي‏كند هر كه را بخواهد و هدايت مي‏كند هر كه را بخواهد و عدد جنود پروردگار تو را كسي جز خود او نمي‏داند و اين جز براي تذكر بشر نيست ( 31) .

هیچ نظری موجود نیست: