۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۶, دوشنبه

ضرورت بحث حجاب و پوشش در عصر حاضر

ضرورت بحث حجاب و پوشش در عصر حاضر

مقدمه

حضرت علي (ع) : كوري چشم ، بهتر از بسيار نگاه كردن به نامحرم است.1

قانون پوشش زن مسلمان ، از ضروريات اسلام و مسلمانان جهان است و ساخته و پرداخته ي انديشه ي فقيهان و محدثان نمي باشد ؛ زيرا قرآن مجيد به گونه اي صريح و روشن حجاب را به شكل يك حكم الزامي و ابدي مطرح ساخته است .

حجاب يك امر فطري است و مصالح جامعه نيز آن را تأييد مي كند ، زيرا اسلام شريعت را هماهنگ با طبيعت قرار داده و عقل را با فطرت بشري همراه ساخته است .

در شيوه ي زندگي پيامبران و پيامبر اسلام (ص) و فاطمه زهرا(س) و امامان (ع) و علماء رباني اسلام ، و برخورد آنها با پديده هاي جامعه ، در رابطه با حجاب و حفظ حريم عفاف ، مطالبي ديده مي شود كه هر كدام با نشان دادن عوامل و ريشه هاي بي حجابي و بدحجابي ، و راه مبارزه با آن عوامل ، درس سازنده و عبرت آموزنده براي ما است .

كلمه حجاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب ، بيشتر استعمالش به معني پرده است اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيله ي پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوششي حجاب نيست آن پوشش حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد .2

حجاب دژ و قلعه اي براي پاسداري از گوهر عفاف است حجاب همچون يك توري مانع ورود حشرات نگاههاي مسموم است كسي كه راه ورود مگس هاي مزاحم را مي بندد ، خود را «مصون» ساخته است نه محدود .

حجاب ، مثل در يك شيشه ي عطر ، مانع پريدن عطر عفاف مي شود ، نبايد گذاشت پاي بيگانه، وارد مزرعه ي نجابت شود و بوته هاي نو رس عصمت را لگد مال كند .

حجاب ، زندان نيست كه زنان در آن محبوس باشد ، بلكه قلعه و دژي است كه از ورود غارتگران و مهاجمان جلوگيري مي كند . زنان با حجاب ، قلعه نشيناني اند كه به مزاحمان اجازه ي ورود به حريم عفاف نمي دهند .

--------------------------------

1- وسائل الشيعه ، جلد 14 ، صفحه 138

2- مسئله حجاب شهيد مرتضي مطهري ، صفحه 78

بشريت عصر ما كه در اوج قدرت صنعتي و دانش فني به خود آفرين مي گويد ، از جهتي ديگر بر ويرا نه هاي حاصل از تجر به ي تلخ خو يش در عر صه ي اخلاق وارزشها ي انساني به سوگ نشسته است كدام مكتب است كه بحرا نها ي دروني و روحي پيروان خو د را حل كرده ارامش روحي را به آنان ارزاني داشته با شد ؟چرا هم ا ينك در متمدن ترين جوا مع خود كشي كه نشاني از بحران شديد دروني و بن بست فكري است مسئله اي عادي شده است ؟ آما رها يي كه هر از چند گا هي از سوي مر اكز آگاه و رسا نه هاي گرو هي اعلام مي شود گو ياي حقا يقي تلخ در اين زمينه است در امر يكا كه سرا ب خو شبختي قلمداد مي شود و الگوي تمدن وفرهنگ به شمار مي آ يد سهميه ي سالانه ي خو د كشي در ميا ن جو ا نان 500 هزار مورد اعلا م شده است .

با وجو د رشد معجزه آساي بشر درصنعت وتكنولوژي ودست يافتن به آسا يش فراوان در زندگي چرا در پيشرفته ترين جو امع خشو نت وجنايت وعد م امنيت اجتماعي بيداد ميكند ؟

چنانكه يك روانشناس دانشگاه ويرجينيا چنين مي گويد " با فرهنگي ساخته ايم كه به طور روز افسونس خشونت و بي رحمي پذيرفته وآن رابه صورت فريبنده اي درآورده است "بشر هنوز هم محتاج است ومنتظر. گمشده ي او چيست ؟

بلند ترين انديشه هاي بشري تجربه ها ي خو يش را به نما يش گذارده اند و هوز هم در جست وجوي آنند ! آزادي جنسي را به آزما يش نها دند ، اسا رت ارزشها واخلاق را نتيجه داد ! بي قيدي جسم وتن را پيشنهاد كردند ، روح وجان و فكر و انديشه به بند كشيده شده ! آسايش و رفاه بدن را تأمين كردند ، اضطراب وبحران رواني بي درمان ماند ! راستي آيا پيشگامان صنعت و دانش كه هنر بزرگشان دستاويزي نظريه هاي نظريه هاي پوچ تربيتي و فرهنگي غرب شده ، با رعايت اصول فرهنگي غرب و بي بند و باري ، مدگرايي و بي اعتقادي به ارزشهاي اخلاقي و ديني به آن مقام بلند بار يافته اند ؟ تاريخ دقيقاً خلاف اين امر را گواهي مي دهد . يعني پايه هاي كاخ تمدن و صنعت بردوش مرداني زاهد مسلك و عاشق علم وكمال استوار است . اديسن ها ، پاستورها ، اينشتين ها ، ماكس پلانكها و ساير پيشروان علم و اختراع كساني بودند كه همچون عابدان در آزمايشگاهها معتكف بودند و از هرزگي و بي بندوباري به دور .

مكتبها بشري كه تاكنون براي ترببيت و زندگي بشر برنامه ، راه الگو ارائه كرده اند ، انسان به درستي نشناخته اند . راستي انسان كيست و در اين سراي هستي چه جايگاهي دارد؟

كدام مكتب است كه انسان را به راستي شناخته ، نيازهاي واقعي اش را درك كرده باشد؟

كدام مسلك و انديشه ثمرات مبارك و مثبتي را از تئوري خود درباره ي انسان به بار آورده است؟

جمع ميان دانش و آرامش ، علم واخلاق و صنعت و انسانيت در ميان صاحبان كدام انديشه تبلور يافته است ؟

بي شك مكتبي پاسخگوي اين سؤالات خواهد بود كه نظريه هاي تربيتي اش فراتر از جسم و طبيعت را در نظر داشته ، براي سعادت و آرامش جاويد بشري آمده باشد .

مكتب انسان ساز اسلام كه تربيت شدگان حقيقي اش ، همانها كه به دين به ديد جامع و گسترده اي مي نگريستند ، قرنها جهان را به نور دانش و علم در كنار اخلاق آراستند .

مكتبي كه راهبران آن خود در حد كمال انساني بودند و نيازهاي بشر را به خوبي درك مي كردند.

و حجاب و پوشش ، يكي از صدها برنامه ي تربيتي اين مكتب است كه پيشنهادي سازنده براي نسل تشنه ي اخلاق و تربيت ، شكست خورده در صحنه هاي آزمايش و به بن بست رسيده در تنگناهاي انديشه به حساب مي آيد .

بسياري از احكام و برنامه هاي اين مكتب ، بين المللي و جهاني است ؛ بدين معنا كه نه تنها تكليف شرعي براي شخص مسلمان مكتبي است ، بلكه براي بشريت مفيد و كارآمد است ؛ زيرا برنامه اي مي تواند جهاني باشد كه منطبق بر منطق و زبان فطرت و عقل باشد و حجاب و پوشش از اين گونه است .

اينك برانيم تا نگاهي تازه و در عين حال گذرا بر حجاب داشته باشيم ، تا شايد عطش نسل نو را فرونشانيم و چراغ راهي فراروي خستگان تفكرات بي مايه ي تربيتي غرب قرار دهيم . باشد كه اين مقاله ، تذكري شود به اولياي فرهنگي و مربيان جامعه كه نسبت به مساله ي حجاب حساسيت بيشتري نشان داده ، در فيلمها ، مجموعه هاي تلويزيوني ، تأترها و تمامي هنرها و قالبهاي فرهنگي براي آن حسابي ويژه باز كنند و ان را سلاحي كارساز براي مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن بشمارند . و چرا چنين نباشد ، در حالي كه دشمنان انسانيت و شرافت و كرامت زن و مدعيان آزادي و حقوق بشر از پوشش چند دختر مسلمان در مركز آموزشي كشورهاي خود هراس

دارند ؛ و اگر اهميت ويژه ي اين مسأله در كاشته شدن بذر باورهاي ديني و احياي ارزشهاي اخلاقي و تربيتي در دلهاي نسل جوان نبود ، اين گونه بدرفتاري را شاهد نبوديم .

مفهوم و جايگاه حجاب در فرهنگ اسلامي

واژه ي حجاب امروزه به پوشش خاص بانوان اطلاق مي شود كه از ارزشها و هنجارهاي ديني و اخلاقي است ؛ هرجند كه درمتون ديني اين واژه كمتر در اين اصطلاح به كار رفته است .

حجاب و پوشش خاص بانوان كه بدن بجز صورت و دستها تا مچ در برابر بيگانه پوشانده شود ، از احكام ضروري اسلام است كه عالمان دين برآن اتفاق نظر دارند .

اين حكم ضمن آنكه زن را به خودداري از تن آرايي در برابر بيگانه فرا مي خواند و مرد را از نظر بازي و هرزگي دور مي سازد ، در جهت ديگر ، اجازه ي حضور زن در اجتماع را نيز مي دهد، جنبه اي كه در تحليلهاي مربوط به اين مسأله كمتر مورد توجه قرارگرفته و در نتيجه اسلام در نظر بيگانگان ، مخالف حضور زن در اجتماع قلمداد شده است .

اصولاً مسأله ي حجاب با حضور زن در جامعه و فعاليتهاي اجتماعي و در جمع بيگانگان معنا مي يابد . يعني آنجا كه از حريم خانواده و محدوده ي خانه خارج مي شود ، بايد حقوق اجتماع و مصلحت عام جامعه را براي پاكي و طهارت آن ، رعايت كند . چنانكه رسول خدا (ص) به برخي از زنان اجازه مي داد كه در جنگها براي كمك به سربازان و مجروحان وشركت كنند .

در موضوع حضور زن در مجامع عمومي مذهبي مثل نماز جماعت و جمعه نيز دليلي بر حرمت در ميان ادله ي ديني به چشم نمي خورد ؛‌بلكه برعكس ، با حفظ حجاب ، عدم اختلاط زن و مرد و پرهيز از مجامع هوس آلود ، شركت زن در مجامع مذهبي ارزشمند تلقي شده و در صورت اضطرار مانند دفاع از حريم حوزه ي اسلامي ، واجب اعلام شده است .

بنابراين حكم حجاب براي زن به معناي پرده نشيني او نيست ، بلكه به مفهوم حفظ شخصيت و پوشش اندام تحريك آميز در برابر بيگانگان است تا مبادا آرامش فكري و تلاش همگاني در اجتماع ، جاي خود را به اسارت انديشه در چنگال هوسهاي آلوده دهد . لذا مي بينيم كه در طول تاريخ ، زنان زيادي با حفظ شخصيت خويش و رعايت موازين شرعي وارد صحنه ي اجتماع شده و درنقش خويش به خوبي از عهده برآمده اند .

درصدر اسلام زناني چون " سوده " دخترعمار همداني در جنگ صفين با قرائت اشعار حماسي

به تحريك ياران امام علي (ع) برخاست و دربار معاويه شجاعانه بر او تا خت و محكومش كرد . و يا همچون دختر حريش بن سراقه ، معروف به " ام الخير " كه از زنان نامدار بود و در عهد علي (ع) مي زيست و درجنگ صفين با خطابه هاي آتشين و مبتني بر معارف الهي قرآن و حديث به تحريك ياران امام مي پرداخت . و از اين قبيل عده ي زيادي بودند كه از ارزش و كرامت بالايي برخوردار بودند . و امروز در كشور ما نيز كه در راه رسيدن به جامعه ي نمونه ي اسلامي است و پوشش اسلامي به عنوان يك ارزش اجتماعي پذيرفته شده است ، زنان فراواني در مشاغل حساس حضورفعال دارند و رسالت بزرگي را درپاسداري از دستاوردهاي انقلاب و معيارهاي ارزشي به نحو احسن ايفا مي كنند .

آيات قرآن بر ضرورت پوشش سروسينه و زينتهاي زنان تأكيد كرده است . در سوره ي نور پس از آنكه مردان را از چشم چراني و هرزگي بر حذرداشته ، در آيه ي 31 زنان را توصيه به خودداري از نگاههاي مسأله دار به مردان وپاكدامني و لزوم پوشش مواضع زينت بدن از جمله سروسينه فرموده است و در آيه ي 59 سوره ي احزاب پوشيدگي اندام را به خير و صلاح دانسته،آن را لازم نموده است .

فلسفه ي حجاب

احكام دين دو گونه است : در برخي از آنها فلسفه ي واقعي براي ما روشن نيست و ما تنها به عنوان مسلمان معتقد به مباني ديني بدان گردن مي نهيم . طبعاً اين گونه از احكام در محدوده ي دين قابل طرح است و تحت مباني ديني و اعتقادات وذهبي معنا پيدا مي كد .

اما دسته اي ديگر از احكام ، صرف نظر از اعتقادات ديني و مذهبي مي تواند در همه ي مكاتب، در سطح تمام انديشه ها طرح شود و منطقي بودن آن وانطباق برعقل و فطرت بشري ،‌همگان را به اجرا و عمل بدان فراخواند و در واقع خود ، روزنه اي شود براي تابش نور اسلام به همه ي دلها و انديشه ها .

حجاب و پوشش از اين قسم است كه اينك به بررسي اجمالي حكم آن در پرتو عقل و فطرت مي پردازيم .

آنچه عقل و انديشه وفطرت و گرايشهاي دروني انسانها حكم مي كند اين است كه حجاب و پوشش معقول در برابر برهنگي و بي توجهي به عفت اجتماعي ، از ارزش بالايي برخوردار مي

باشد كه در جنبه هاي زير قابل بيان است :

الف )جنبه ي فردي : زن در عالم وجود گرچه در نقش انساني است كه داراي عقل و انديشه است و هرگز از جامعه ي انساني به دور نبوده ، طرد از صحنه هاي فعاليت اجتماعي روا نيست، اما در جايگاه ويژه ي خود قرار دارد . زن عنصري لطيف است كه در نقش ابراز مهر و عاطفه و احساس را به خوبي ايفا مي كند .

حضور در فعاليتهاي اجتماعي اگر اين روحيه را از زن سلب و اين گل با طراوت راپژمرده كند ، ارزش وي را از بين مي برد . و حجاب اصلي است براي پاسداري از پاكي و عفت و طراوت زن كه او را ارزش بخشيده ، راه را براي امكان حضورش در اجتماع هموار مي كند و باعث مي شود كه بتواند استعدادها و تواناييهاي خود را به دور از وسوسه ي هوسبازان به كارگيرد .

" سليمان كتاني " از دانشمندان بزرگ مسيحي در اين مورد مي نويسد :

"حجاب اسلامي به منزله ي سنگر و سپري است براي حفاظت زنان از شر بوالهوسان و سد نفوذ ناپذيري است در مقابل طغيان هوسها و غلبه ي روحيه ي طنازي و غمازي آنان . چه اگر اين روحيه برزنان يك جامعه غلبه پيدا كند ،‌باعث مي شود كه ساير توانمنديهاي آنان تحت الشعاع خصلتهاي جاذب ، گذرا وكم ارزش قرار گيرد ".

امروزه روان شناسان به تفاوتهاي روحي زن و مرد در مراحل مختلف رشد و تكامل پي برده اند كه با بررسي تحقيقات ايشان ، ضرورت حجاب براي زنان در مرحله ي خاصي از رشد رواني آنان روشن مي شود .

در ميان مراحل رشد رواني ، دوران بلوغ و تكامل شخصيت ، تفاوت رواني بين دختر و پسر را به خوبي آشكار مي كند . آزمايشهاي انجام شده به توسط روانشناسان به ويژه آزمايشهاي مشهور " بركلي " وجود خصوصياتي نظير نفوذ ، تهاجم ، تسلط و رهبري در پسران و ويژگيهايي مانند آرامش ، پذيرش ، صبر و تحمل و تلاش براي جذب ديگران در ميان دختران را در سنين 10 تا 12 سالگي اثبات مي كند . با گذر از اين مرحله ، دختران تمايل به جذب يا جلب توجه ديگران را در خود محدود مي كنند .

طبيعي است كه توقف شخصيت در مرحله ي پيش باعث مي شود زنان از قدرت تمركز براي مادري و عشق ورزيدن عاجز مانده ، صرفاً به موجودي مبدل شوند كه دائماً در بند توجه ديگران

است . اينجاست كه خود آرايي براي همگان و اسارت براي جذب ديگران رخ مي نمايد و در واقع، زن مبدل به شخصيتي محتاج و مستند به ديگران مي شود . در اين صورت به طور طبيعي زن ناگذير است خود را به گونه اي متفاوت بيارايد و به نمايش بگذارد ، كه تشويق وتمجيد هوسبازان از اين حالت ، او را به عكس العمل مثبت واداشته ، راه افراط را مي پيمايد و از زير بار هر مسؤليتي در زندگي شانه خالي كرده ، از ظهور هر كمال و استعدادي محروم مي ماند و عمر عزيز خود را تباه مي سازد . اما آن كس كه از رشد طبيعي برخوردار باشد و شخصيت او رو به كمال نهد ، خود را براي پذيرش مسؤليت زندگي آماده مي كند وگرايشها و روحيات خود را به سوي هدفي برتر هدايت مي نمايد و هرگز شخصيت خود را محتاج نگاه ديگران ندانسته ، حجاب و پوشش اندام خود را براي جلوگيري از اين خطر بزرگ لازم مي شمارد .

هم اينك رابطه ي بين بي حجابي و برداشته شدن حريم بين زن و مرد با ركورد فعاليتهاي علمي و فكري در بسياري از جوامع آشكار شده است . مدارس مختلط كه بدون وجود هرگونه حايل ومانعي بين دختران و پسران ، در غرب معمول است ، امروزه در آموزش و رشد علمي دانش آموزان با مشكل روبرو شده است .

" اگنس آندروود " رئيس مدرسه ي ملي دخترانه ي واشنگتن مي گويد :" دختران در كلاسهاي مجزا ، استعداهاي خود را دربه خوبي به نمايش مي گذارندو خود را در فشار فضاي اطراف نمي بينند . "

ثمره ي شيرين اين امر در تلاش و پويايي دانش آموزان و دانشجويان كشور اسلامي ما مشهود است . حضور فعال دختران دانش آموزايراني در المپيادهاي علمي ، معلول تمركز فكري در تحصيل و دوري از عوامل ركورد در برخي محيطهاي درسي كه اين مسأله مورد توجه نيست ، نه تنها چنين ثمراتي را شاهد نيستيم ، بلكه با عقب ماندگي درسي و ترك تحصيل روبرو هستيم .

اينجاست كه اگر زنان و دختران به اين اصل مهم پي برده ، اين راز را درك كنند و به حجاب و پوشش اسلامي مزين شوند ، شيريني حيات علمي را به خوبي حس كرده ، به والايي ارزش خويش در جامعه پي مي برند . به عنوان نمونه خوب است كه از يكي از دختران اين سرزمين يادكنيم كه مدتها در خانواده ي مرفه و غيرمعتقد به اصول ارزشممند اسلامي زندگي كرده و با فرهنگ غرب در تمام جهات زيست ، اما با آشنايي و پي بردن به اين اصل مهم و درپرتو آرامش و لذتي كه با پوشش اسلامي به دست آورد ، حاضر شد مورد سرزنش شديد خانواده و تمام بستگان و دوستان قرار گيرد و بيشترين محروميتها و رنجها را در محيط خانه تحمل كند ، ولي دست از آن برندارد . وي درنامه اي باامضاي محفوظ چنين مي نويسد :"من واقعاً به لزوم حجاب عقيده پيدا كرده ام. وقتي كسي امنيت پوشيدگي را چشيده باشد – ولو به مقدار اندك – هرگز نمي تواند بدون پوشش بماند ، هرچند مدتهاي مديد طور ديگري زيسته باشد . من واقعاً به لزوم حجاب اعتقاد پيدا كرده ام و كنار نهادن آن برايم دشوار است ، فقط از اين مي ترسم كه اطاعت پدر و مادر از رعايت حجاب واجبتر باشد . "

ب) جنبه ي اجتماعي : از جنبه ي اجتماعي ، حجاب موجب استحكام پيوند جامعه ي كوچك خانواده مي شود كه بقاء و استحكام جامعه ي بزرگ را در پي دارد . پوشيدگي و حجاب زن در اجتماع و در مقابل بيگانگان ، مصونيتي به او مي بخشد كه آثار آن مستقيماً در رابطه ي خانوادگي او با همسرش تأثير اساسي دارد . چرا كه اگر زني با چشم چراني بيگانگان ، خود را به سمت خودآرايي و جلب نظر آنان برد و كاميابي و خوشبختي خود را در بهره هاي خارج از حريم خانه ديد ، همسر خويش را مزاحم كاميابي خود تلقي كرده ، عشق و مهر خانوادگي كه مرز بقاي اين كانون است ، از دل او رخت بر مي بندد .

اين سخن درمورد دختراني كه هنوز ازدواج نكرده انند نيز جاري است ، چرا كه برهنگي و بي حجابي دختر در اجتماع ، او را به سمت گرايش قلبي و رواني به بيگانگان مي كشاند و چنانكه پيشتر گفتيم ، شخصيت او را در مرحله اي از رشد متوقف مي كند و برخلاف طبيعت خويش ، از تشكل خانواده و محدود كردن نيرو و گرايش جنسي خود در حريم خانواده و همسر قانوني امتناع مي ورزد .

نظير اين سخن در مورد پسران قبل از ازدواج و مردان داراي همسر نيز صادق است كه امكان چشم چراني به اندام زنان بيگانه ، آنان را نسبت به ازدواج و گرم كردن كانون خانواده بي رغبت مي كند .

اصولاً مرد در عمق روح خود از ابتذال زن ، رايگاني او و سهولت دستيابي به و ي متنفراست و اگر در جامعه ، جنس زن از پوشش و حجاب به دور باشد ، عشق و گرايش جنس مخالف به او از بين مي رود .

" برتراندراسل " كه در مساله ي روابط جنسي ، آزادي كامل و بي بندو باري را مايه ي از بين رفتن حساسيت دو جنس مخالف به هم مي داند و آن را در مسائل اجتماعي و حتي ادبيات مستهجن، فيلمها و تصاوير مبتذل پيشنهاد مي كند ، خود در جاي ديگر اين گونه مي نويسد :" از لحاظ هنر ، مايه ي تأسف است كه به آساني بتوان به زنان دست يافت و خيلي بهتر است كه وصال زنان دشوار باشد ، بدون آنكه غيرممكن گردد ."

بنابراين آيا حجاب براي يك زندگي لذت بخش و متناسب با خصايص روحي زن و لزوم وجود نيروي قدرتمند گرايش و عشق به عنوان رمز بقاء و استحكام خانواده و جامعه ضروري به نظر نمي رسد ؟

اينجاست كه يكي از علل كاهش آمار ازدواج و افزايش روز افزون آمار طلاق در جوامعي كه بهره اي از حجاب و پوشش به عنوان رمز زندگي ندارند ، روشن مي شود .

بنا به گزارش شبكه ي تلويزيوني سي. ان . ان آمريكات طي يك سال ، شانزده هزارودويست وهفتاد مرد آمريكايي خانه را ترك كردند . بين سالها 86 و 92 ميلادي در آمريكا ، 800 هزار نفر از همسران خود جدا شدند و فرانسه ، آلمان ، سوئد ، ايتاليا و انگلستان نيزبا فاصله ي كمي به دنبال آمريكا هستند .

اگر طلاق و جدايي و آزادي كامل دختر و پسر در جامعه و امكان بهره وري متقابل ، روح آنان را ارضا و خوشبختي زندگي را براي آنها به ارمغان مي آورد ، جاي سخن نبود ، اما دلربايي دختران و زنان هميشگي نيست و در روزگار ميانسالي و پيري ، امكان آن نيست كه نقش پيشين خود رابازي كنند و لذا بايد انزوا پيشه سازند و بدبخت زندگي كنند .

غالباً بازيگران سينما و زناني كه ارزش خود را تنها در زيبايي چهره و امكان خود آرايي در جامعه و صحنه هاي نمايشي مي بينند و شهرت زيادي هم كسب مي كنند ، در روزگار ميانسالي از انظار مخفي شده ، ظاهر نمي شوند . اما آنانكه جايگاه حقيقي خود را بشناسند ، اندام خود را از چشم بيگانه بپوشانند و كاميابي جنسي را منحصر به محيط مشروع خانواده كرده ، تلاش و فعاليت نوعي و انساني را در جامعه تحت الشعاع ارزشهاي واهي قرار ندهند ، تا آخر عمر سعادتمند و خوشبختند . لذا زماني كه زنان به اين واقعيت ايمان داشته ، ارزشهاي وجودي خود بشناسند و به كارگيرند ، توفيق رشد و تعالي به مراحل عالي را مي يابند و اين توفيق را تا آخر عمر از دست نمي دهند . حال اگر حجاب و عفت و دوري از هرزگي و برهنگي در راستاي ايمان و مذهب باشد و تلاش زن در راه خدا قرار گيرد ، نه تنها تا پايان عمر مفتخر به حيات طيبه و سعادتمند است بلكه پس از آن نيزدر سراي جاويداخروي خوشبخت و متنعم خواهد بود و اين سعادتي است كه زن و مرد را در آن تفاوتي نيست و اسلام ، انسان را به سوي آن فرا مي خواند و احكام و برنامه هايش را در جهت آن قرار داده است . 1

--------------------------------

1- نشريه ماهانه ي آموزشي - تربيتي پيوند ، شماره 184،بهمن73 13، صفحه ي 34

تربيت و عفاف دختران

فنوني براي تربيت اخلاق و عفاف

اين پرسش كه چه فنوني براي پرورش عفاف دختران بايد به كارگرفته شود ، پاسخي وسيع و پر دامنه مي طلبد . روان شناسان تربيت ، مربيان و صاحبنظران در بحث شيوه ها ، فنون و وسايل و ابزار تربيت سخنها دارند كه براي ذكر النها دفتري جداگانه لازم است . مواردي كه با رعايت اختصار در اين مقاله قابل عرضه اند عبارتند از ژ:

1- ارائه مدل و الگو

ارائه الگو و مدل بهترين شيوه عملي تربيت است ، مخصوصاً "براي كودكان و بويژه براي خردسالان آنها . افراد در همه سنين تحت تأثير و نفوذ الگوها هستند و از طريق آنها بهتر و پردامنه تر مي آموزند .

در نظام تربيتي اسلام به اين مسأله عنايت ويژه اي ابراز شده و قرآن كه خود رسول تربيت است به معرفي الگو و اسوه اقدام كرده است .

رسول خدا (ص) هم در آموزشها و تفهيمها به امت اسلامي از اين شيوه بهره جسته ونماز، وضو ، حج و پاره اي ديگر از عبادات را به همين طريق آموخته است . در تربيت دختران ، مادران بيش از هركس بايد الگوي عملي روش و نظريه اي باشند كه ازآن دفاع مي كنند . اگر مادري خواستار حجاب و عفاف دختر خويش است ، خود در اين جنبه بايد سرآمد باشد و با رفتار و پوشش خود دختر را با چنين شيوه اي پركند ،‌و البته از همان دوران خردسالي مقدمات آن را براي دختر خويش فراهم سازد .

فراموش نخواهيم كرد كه خويشان و بستگان و همه آنهايي كه محبوب و مورد علاقه خود كند و نيز همه كساني كه نحوي درذهن كودكان به عنوان يك قهرمان و فردي شاخص جايگزين شده اند . مي توانند الگويي عملي براي پوشش و عفاف باشند .

2- ايجاد رغبت

والدين و مربيان با استفاده از شرايط رواني وعاطفي فرزندان،با تكيه به رنگها و صورتهايي كه مورد علاقه دختر است مي توانند رغبتهاي لازم را در اين زمينه براي او پديد آورند . فراموش نكنيم كه القاآت و تلقينات در اين رابطه نقش اساسي ايفا مي كنند. في المثل اگر مقنعه اي برسر دختر خردسالي كنيم و به او بگوييم تو حالا قشنگتر شده اي ، اين القاء در روان او ايجاد رغبت ، براي اتخاذ شيوه اي خاص ، مؤثر است .

تشويقها و تحسينها در سنين خردسالي ، آفرين و مرحبا گويي به فرزند در قبال پوششي خاص ، قرار دادن او در شرايط ويژه و كاري انجام شده ، در اين زمينه مؤثر است . مثلاً لباس زيبايي بر اساس مباني عفاف و حجاب براي او بخريد و با تعريف خود از آن لباس ، آن را درنظرش زيبا و جاذب معرفي كنيد . البته در سنين بعد به كارگيري منطق و استدلال در اين جنبه مي تواند كارساز باشد .

3-استفاده از نيروي فطرت

در بينش اسلامي ، فطرتهاي خدا آشنايند ، ذهنها در آغاز ولادت پاك و بركنار از پليديها و مفاسدند ، خود دوست دارند عزيز و گرامي باشند ، خواستار تقدسند و اگر دعوتي به سوي پاكي و قداست و پرهيز از آلودگي به عمل آيد ، بدان رغبت خواهند داشت .

بعلاوه وابستگي به والدين ، وجود ملاحظات عاطفي ، هشياري و بيداري وجدان كه در همان دوران كودكي و مخصوصاً " سنين پس از8 براي كودك پديد مي آيد و ديگر زمينه هاي رغبتي همانند پلهايي هستند كه او را از شرايط موحود به سوي شرايط مطلوب بسوق مي دهند، به شرطي كه والدين و مربيان همانند عوامل حركت بخش او را بدانسوي بكشانند . استدلالهاي و برهانهاي ساده و قابل فهم ،‌اقناع كننده فطرتند اگرچه كودك خود اهل استدلال نباشد و نتواند برهاني براي اثبات مسأله اي عرضه كند و براين اساس منطقي اثباتي والدين و مربيان هم نقشي در اين راه دارند.

4- اقناع عاطفي

محبت به كودك و نوازش او از سويي حق كودك و بدهي والدين است و از ديدي هم وسيله اي براي سازندگي و سوق دادنهاست .

نوازشهاي عادي نه تصنعي ، اعلام محبت به فرزند ، دادن روحيه شادي و نشاط به كودك خود از عوامل سوق دهنده ي طفل به سو و جهتي است كه والدين و مربيان خواستار آنند بدين سان با محبتها ، نوازشها و اعلام دوستداريها مي توانيد كودك را به راه مورد نظر بكشانيد .

همچنين رشد احساس تعلق نسبت به خانواده و والدين ، زنده داشتن اين احساس كه تو دخترمايي و وابسته به اين خانواده اي مي تواند وسيله و سببي به حساب آيد تا او را به تبعيت از راه و روشي خاص واداريم . مثلاً" والدين مي توانند به دختر خود بگويند كه رسم خانواده ما فلان پوشش است ، در خانواده ما حجاب يك اصل است .ما در خانواده خود چنين وضعي را دوست داريم و. . .

5- ارائه تدريجي فلسفه حيات

اين كه آدمي نداند كيست و چيست ؟ چرا زنده است و چرا كار مي كند ؟ چرا مرگ و چرا حيات ؟ چرا عفت و چرا قداست ؟ . . . خود سرمنشأ بسياري از نابسامانيها ، خلاف اخلاقها ، بي تقواييها و ندانم كاريهاست .

اين وظيفه مهمي براي والدين و مربيان است كه به همراه رشد و تربيت تدريجي دختران ، فلسفه حيات را به آنها بياموزند . در ايام زندگي كودكان ، در پرس و جوهاي كودكانه ، در روابط والدين با فرزندان و مخصوصاً درارتباط مادربادخترخويش گاهي زمينه ها و فرصتهايي پديد مي آيند كه مي توان با او زمزمه داشت و حقايق را عرضه كرد . اين عرضه ها و ارائه ها در هر روز و هفته ها و ماه همانند قطراتي هستند كه بتدريج مي توانند استخر و جود او را پر كنند و او را در همه حال در طهارت و لبريزي نگهدارند .

شرايط براي توفيق بيشتر

والدين و مربيان براي توفيق بيشتر در امر عفاف و اخلاق دختران مي توانند از شرايط و امكانات ديگري هم استفاده كنند كه هر كدام همچون پل و سكوي پرشي به حساب مي آيند . آن اماكانات و زمينه ها عبارتند از :

1-غرور و خودخواهي آنان

اصل در تربيت دختران اين است كه آنها را داراي احساس غرور و خوددوستي بارآوريم ، به نحوي كه دوستدار خود و خواستار رشد وعزت خويش باشند . غرورها كه بخشي از آن نشأت گرفته از فطرت و جزو شرايط زيست و طبيعت آدمي محسوب مي شوند به آنها رغبت خود نگهداري ، تسلط بر محيط ، داشتن عزت و اعتماد به نفس مي دهند و اين خود سبب حفظ خويش از خطرات و پرهيز از تسليم شدن به پليديهاست .

2- پاك داشتن محيط از آلودگي

اين نكته مهمي است كه شرايط محيط حيات اجتماعي به گونه اي باشد كه دختران ما با ناپاكيها و آلودگيها مواجه نباشند و از گذران و جريانات جامعه درسهاي بدي نياموزند . پاك داشتن محيط خانه از بي بندو باري ها مراقبت در محيط زندگي خويشاوندان و بستگان خويشاوندان و بستگان ، سعي در اصلاح محيط مدرسه و جامعه و كوشش براي تنقيح فرهنگ جامعه ، خود نقش مهم و فوق العاده در اين زمينه دارد . اگر براي والدين و مربيان امكاني جهت تصفيه از رذايل و آلودگيها نيست ، لااقل بكوشيم تماس و ارتباط فرزندانمان را با محيط به حداقل لازم برسانيم .

3- حل مشكلات و رفع ابهامات

در مواردي رفتارها ناشي از نوعي اعتراض و انتقاد است . به عنوان مثال وضع بدحجابي و يا بي حجابي مي تواند نوعي دهن كجي نسبت به نظام و يا به شرايط موجود باشد . در چنين مواردي مشكلات بايد حل شوند ، ابهاماتي كه در اذهان وجود دارند زدوده گردند ، به اعتراضات مقدر مثل اين سخنان كه حجاب خلاف آزادي است ، مانع اشتغال است ، نوعي تحقير و اهانت براي زنان است و . . .پاسخهاي مناسب و قانع كننده داده شود .

4- استفاده از عوامل محرك و بازدارنده

تحسين و تشويقها سازنده اند ، همان گونه كه از آنها ياد شد . در تربيت اصل بر تشويق و تحسين است ، ولي اين سخن بدان معني نيست كه در صورت عدم تأثير ، راههاي ديگر به روي مربي بسته باشد.درمواردي مي توان ازشيوه هاي تذكر ، اخطار و هشدار، ملامت،‌توبيخ و تهديد استفاده كرد و يا گاهي با نگاههاي بي رمق مي توان عدم رضاي خود را از شرايطي اعلام داشت ، كه شيوه هاي اخير با ظرافت و لطافت بايد بكار گرفته شوند .

4- كنترلها

ازهمان دوران كودكي كنترلها درآمد وشد ،در معاشرت ، درمطالعات و خواندنيها و در روابط وبرخوردهاي اجتماعي بايد صورت گيرد.اصل براين است كه نگذاريم عادت ناصواب، بدآموزي و بدرفتاري براي فرزند پديد آيد،كه پيشگيري،همه گاه مهمترومؤثرترازدرمان است.

6-استفاده از قدرت مذهب

نيروي مذهب ، هم عاملي سازنده است و هم عاملي بازدارنده ، تبليغات مذهبي ، توجه دادن و ارشادات ، ذكر اين مسأله كه خدا چنين امري را دوست دارد يا ندارد ، مي تواند نقش سازنده و مهمي را ايفا كند و در همه حال از قدرت نفوذ آن نبايد غافل بود .1

سيماي حقيقي مسأله حجاب 2

حقيقت امر اينست كه در مسأله پوشش – و به اصطلاح عصر اخير حجاب – سخن در اين نيست

----------------------------------

1- نشريه ماهنامه آموزشي-تربيتي پيوند ،صفحه 18،

2- مسئله ي حجاب شهيد مرتضي مطهري ، صفحه 82

كه آيا زن خوب است پوشيده در اجتماع ظاهر شود يا عريان ؟ روح سخن اينست كه آيا زن و تمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد ؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد كه از هر زني در هر محفلي

حداكثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد يا نه ؟

اسلام كه به روح مسائل مي نگرد جواب مي دهد : خير، مردان فقط در محيط خانوادگي و در كادر قانون ازدواج و همراه با يك سلسله تعهدات سنگين مي توانند از زنان به عنوان همسران قانوني كامجوئي كنند ، اما در محيط اجتماع استفاده از زنان بيگانه ممنوع است . و زنان نيز از اينكه مردان را در خارج از كانون خانوادگي كامياب سازند به هر صورت و به هر شكلي ممنوع ميباشند .

درست است كه صورت ظاهر مسأله اينست كه زن چه بكند ؟ پوشيده بيرون بيايد يا عريان ؟ يعني آنكس كه مسأله به نام او عنوان مي شود زن است ، احياناً مسأله با لحن دلسوزانه اي طرح مي شود كه آيا بهتر است زن آزاد باشد يا محكوم و اسير و در حجاب ؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چيز ديگر است و آن اينكه آيا مرد بايد در بهره كشي جنسي از زن ، جز از جهت زنا ، آزادي مطلق داشته باشد يا نه ؟ يعني آنكه در اين مسأله ذي نفع است مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در اين مساله ذي نفع تر است . به قول ويل دورانت:«دامنهاي كوتاه براي همه ي جهانيان بجز خطايان نعمتي است ».

پس روح مسأله ، محدوديت كاميابيها به محيط خانوادگي و همسران مشروع ،يا آزاد بودن كاميابيها و كشيده شدن آنها به محيط اجتماع است . اسلام طرفدار فرضيه ي اول است .

از نظر اسلام محدوديت كاميابيهاي جنسي به محيط خانوادگي و همسران مشروع ، از جنبه ي رواني به بهداشت رواني اجتماع كمك مي كند، و از جنبه ي خانوادگي سبب تحكيم روابط افراد خانواده و برقراري صميميت كامل بين زوجين مي گردد ، و از جنبه ي اجتماعي موجب حفظ و استيفاء نيروي كار و فعاليت اجتماع مي گردد ، و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب مي گردد كه ارزش زن در برابر مرد بالا رود .

فلسفه ي پوشش اسلامي به نظر ما چند چيز است . بعضي از آنها جنبه ي رواني دارد و بعضي جنبه ي خانه و خانوادگي ، و بعضي ديگر جنبه ي اجتماعي ، و بعضي مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگيري از ابتذال او .

حجاب در اسلام از يك مسأله كلي تر و اساسي ترين ريشه مي گيرد و آن اين است كه اسلام مي خواهد انواع التذاذهاي جنسي ، چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر به محيط خانوادگي و در كادر ازدواج قانوني اختصاص يابد ، اجتماع منحصراً براي كار و فعاليت باشد . برخلاف سيستم غربي عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجوئيهاي جنسي به هم مي آميزد ، اسلام مي خواهد اين دومحيط را كاملاً از يكديگر تفكيك كند .

حجاب ، سمبل مقاومت در برابر هجوم فرهنگ غرب

ترديدي نيست كه بيشتر تجملات و تشريفات ، از ناحيه ي بانوان ، برجامعه تحميل مي شود، از اين رو كه چنانكه گفتيم نوع زن علاقه ي شديد به نمايش و خودآرايي دارد ، و اگر قانون و مرزي در كار نباشد مي خواهد تا آنجا كه ممكن است ، زيورهاي و زرق و برق زندگي خود را به ديگران نشان دهد ، وقتي كه به خانه ي همسايه رفت و اشياي لوكس وتازه را در آنجا ديد ، به خانه خود مي آيد و آن را به رخ شوهر مي كشد و علي الدوام برگوش شوهر وسوسه مي كند ، تا به مقصود خود برسد ، خودآرايي او به قدري شديد است كه اگر حريم و برنامه اي در ميان نباشد ، مي خواهد مو و روي خود را و حتي بدن خود را به نامحرم نشان دهد .

آيين اسلام ، حجاب را يعني پوشش و حريم عفت و حيا را (نه پرده نشيني و دوري از اجتماع را ) براي او قرار داده است ، و اگر او اين حريم را آگاهانه به خوبي حفظ كند ، عامل مؤثري براي مبارزه با تجمل گرايي ، و ايستادگي در برابر ورود و هجوم فرهنگ مبتذل غرب خواهد شد .

پوشش اسلامي ، سمبل مقاومت زن مسلمان ، در برابر سرازيري كالاهاي فريبنده غرب است .

حجاب اسلامي ، لباس رزم زن مسلمان است ، كه او را از عروسكي زيستن باز مي دارد ، و از هرزگي و زندگي مصنوعي و پوچ غربي ، بيزار مي سازد .

به گفته ي« فارنتس قانون » جامعه شناسي انقلابي الجزاير :« زني كه بيرون را مي بيند ، خود ديده نمي شود ، خود به خود محروميتي را بر استعمار تحميل مي كند .»

آري اگر زن مسلمان در حريم پوشش ، زندگي كند ، اژدهاي ده سر ، و ترفندهاي استعمار را مي بيند ، ولي استعمار ، او را نمي بيند ، و آنچه بيش از سرخي خون شهيد ، استعمار سياسي را مي ترساند ، سياهي چادر زن مسلمان ، استعمار فرهنگي را مي ترساند .

پوشش ، اصيل ترين و قوي ترين اهرم بازدارنده براي زنان مسلمان است كه آنها را به جاي زندگي فريباي غربي ، به زندگي اصيل انساني ، مي كشاند .

پس حجاب سمبل مقاومت زن است ، و اگر او اين عامل سازنده را از دست بدهد ، به زندگي عروسكي ، سوق داده مي شود ، و وسيله اي براي گسترش تجملات و تشريفات پوچ و

مصرف كننده ي لايقي براي كالاهاي غرب خواهد شد ، در اين صورت است كه پيامبر (ص) اعلام مي كند : لَن يفلَحَ قَوم اَسنَدوا اَمرهم اِلي اِمرَأَةٍ :

هرگروه ملتي كه امور اجتماعي خود را برا اساس پيروي از زنان ، انجام دهد ، رستگار نخواهد شد ، ( منظور زناني هستند كه حريم عفاف و اسلام را رعايت نمي كنند و استقلال فكري ندارند . )

سخن درباره ي حجاب برتر

گرچه حجاب اسلامي همان پوشش صحيح است و اين موضوع با روپوشهاي بلند و گشاد و روسريهايي كه سر و گردن را كاملاً بپوشاند ، تحقق مي يابد ، ولي چادر به عنوان « حجاب برتر » است ، و اگر به صورت صحيح از آن استفاده شود ، قطعاً موجب پوشش كاملتر و برتر خواهد شد . بنابراين بسياربه جا بلكه سزاوار و لازم است كه از اين حجاب اسلامي و ملي ، و ازاين پوشش برتر كه سنگر كامل و بزرگ براي پوشش است ، استفاده شود ، چنانكه كلمه ي « جِلباب » كه در آيه 59 سوره ي احزاب آمده بيانگر همين معني است .

گرچه بعضي در كم رنگ كردن پوشش در بين باوان مي كوشند ، و به اين وسيله آب به آسياب دشمن مي ريزند ، ولي چادر جامعه ي ما اصيلترين و بهترين شكل مبارزه با تجمل پرستي و مدگرايي و بدحجابي است ، و در مقابله با تهاجم فرهنگي ، و پرهيز نسل جوان و دختران از دام رنگيني كه دنياي غرب برايشان گسترده ، و نجات مسلمانان از اژدهاي هفت سر غرب بسيار مؤثر است .

مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي ( مد ظله ) در اين راستا فرمود :

« هيچ بحثي درباره ي پوشش زن نبايد متأثر از هجوم تبليغات غرب باشد ، البته حجاب زن به چادر منحصر نمي شود ، اما چادر بهترين نوع حجاب و نشانه ي ملي ما است ، و هيچ منافاتي با فعاليتها ي زنان مسلمان در مسائل سياسي اجتماعي و فرهنگي ندارد .»

كوتاه سخن آنكه در مراحل مختلف انقلاب اسلامي ، چادر آنقدر اهميت يافت كه زنان در راهپيماييها با اين پوشش شركت كردند ، وبا اين ابزار كوبنده كه از اولين نشانه ها و قدمهاي خودآگاهي زنان بود ، خشم ونفرت خويش را در مقابل رژيم منحوس پهلوي به نمايش گذاردند. بنابراين چادر ، علاوه براينكه پوشش برتر است ، يك حربه ي محكم بر ضد استعمار بوده و هست ، نگذاريم اين حربه ي استعمار شكن را از دست ما بگيرند .

در قرآن در هيچ سوره اي مانند سوره ي نور ، سخن از عفت و حجاب و پاكدامني ، و عوامل حفظ حريم حجاب سخن به ميان نيامده است ، از اين رو امام صادق (ع) در ضمن گفتاري فرمود : حَصَنوا بِها نِسائكمْ:

« به وسيله ي سوره ي نور ( و توجه و عمل به دستورهاي آن ) زنان خود را ( از بي عفتي و دوري از حريم حجاب ) حفظ كنيد .»

و رسول اكرم (ص) در فرازي از گفتارش فرمود :

عَلـِموهُنٌَ الغَزْلَ وَ سُورَةَ النٌُورِ

ريسندگي و سوره ي نور را به بانوان بياموزيد .

از اين گفتار فهميده مي شود كه عوامل و آثار درخشان حفظ حريم عفت و حجاب و دوري از زمينه هاي بي عفتي را كه درسوره ي نور آمده ، به زنان بياموزيد ، و همچنين ريسندگي را كه معمولاً در محيطهاي پوشيده انجام مي شد وشغل خوبي براي زنان است ، به آنها ياد بدهيد مفهوم اين سخن آن است كه در جامعه اسلامي زنان بايد از آموزشهاي صحيح كه موجب تقويت موازين عفت مي شود بهره مند شوند و بايد آنها را از رمانها و فيلماهاي تحريك كننده كه عطش جنسي آنها را تشديد مي كند ، دور نگهداشت .

اين همان حجاب برتر است كه اگر زنان رعايت كنند ، براي آنها و جامعه بسيار مفيد خواهدبود .

بر همين اساس فاطمه زهرا (س) فرمود : « براي زنان بهتر آن است كه نه مرد نامحرم ، آنها را بنگرد و نه آنها مرد نامحرم را بنگرند .»

و وقتي كه پيامبر (ص) كارهاي بيرون خانه را به علي (ع) واگذار كرد ، و كاهاي درون خانه را به حضرت زهرا (س) واگذار نمود ، فاطمه (س) آنچنان خوشحال شد كه فرمود : « جز خدا كسي نمي داند كه از اين تقسيم كار ، تا چه اندازه خشنود شدم ، از اين رو كه رسول خدا (ص) تحمل كارهاي بيرون خانه را (كه موجب روبرو شدن با مردان و . . . مي شود ) از دوش من برداشت ، و كارهاي درون خانه را برعهده ي من نهاد .»

و مطابق پاره اي ازروايات ، آن حضرت وقتي كه از خانه بيرون مي آمد « شَمْلَه » مي پوشيد شَمله روپوش فراگير بود كه كاملاً سرتاپاي حضرت زهرا (س) را مي پوشاند .

و نيز حضرت زهرا (س) در وصيت خود به علي (ع) فرمود : « جنازه ام را با تابوت (كه پوشاننده است ) حمل كن .»

و در اين مورد ، وقتي اسماء بنت عُميس ، تابوت پوشاننده سا خت ، حضرت زهرا خرسند شد و فرمود : « بسيارخوب و عالي است .»

اين حوادث بيانگر آن است كه حضرت زهرا (س) كه بايد الگوي زنان خداپرست و مسلمان باشد ، براي خود حجاب برتر را برگزيده بود ، و سفارش مي كرد كه حتماً مسلمانان در لباس، در مسكن ،‌در رفت و آمد زندگي و تقسيم كار و . . . آن رعايت كنند .

اظهار نظر بانوي دانشمند درباره ي حجاب برتر

خانم «ن،ق» دانشمند در ضمن گفتاري مي گويد :

"به عقيده ي بنده حجابي كه به صورت لباس گشاد و مانتو و روسري باشد ، را زيادي در جلوگيري از نگاه آلود ي مردان ندارد . . . من براي خود چادر و حجاب را يك عامل نجاتشبخش در رويارويي با مرد نامحرم مي دانم به ويژه وقتي كه متوجه مي شوم مردي يا مرداني نگاههاي آلوده دارند ، در آن وقت كه چادرم را محكمتر مي گيرم ،‌تا صورت در تيررس نگاههاي آنها نباشد ، يك احساس امنيت توأم با رضايت به من دست مي دهد ، و به خاطراينكه هم توانستم آنها را ناكام بگذارم ، و هم خود را از نگاه آلوده و مسموم كننده حفظ كنم ، از اين رو احساس آرامش مي كنم . . .قبلاً حجاب كامل نداشتم ، اكنون كه با حجاب كامل (چادر ) رفت و آمد مي كنم ، و اين دو دوره را با هم مقايسه مي نمايم ،مي بينم حجاب باعث شد كه حس خودنماي در من كاهش بسيار يافت ، در صورتي در دوره ي بدحجابي ، احساس مي كردم كه گرفتار نقيصه احساس خود كم بيني و خودنمايي هستم . . . توصيه من به بانوان اين است كه :« اگر ما حجاب را براي مصونيت خود برمي گزينيم ، چه بهتر كه حجاب كاملتر را برگزينيم ، تا مصونيت بيشتري داشته باشيم . »

و از بيانات مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي است كه فرمودند:«اسلام مسأله ي حجاب را بسيار حكيمانه بررسي كرده است ، در اين ميان چادر حجاب برتر است . »

فرازهايي از گفتار امام خميني(ره)

اما خميني بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران ، در راستاي دفاع از سنگر حجاب سخن بسيار دارد‌،‌در اينجا به ذكر فراز از آن اكتفا مي كنيم :

در رژيم طاغوتي پهلوي ، آن ظلمي كه به بانوان محترم ايران شد به مردها آن ظلم نشد . . . در زمان رضاشاه به وضعي ، و در زمان محمدرضا به وضع ديگر ، در زمان رضاشاه كه من يادم است آنچه بربانوان گذشت قابل توصيف نيست . آن ظلمي را كه به اين قشر در آن دوران گذشت نمي شود بيان كرد . . . در زمان محمد رضا ، آن عصر و آن وضع تبديل شد به يك وضع ديگر كه عمق جنايت زيادتر بوده از زمان او ، او (رضاخان ) با قلدري و فشا ر و زدن و گرفتن چادر پاره كردن ، و دست به گيس هاي زن گرفتن و كشاندن آنها گذراند ، و اين ( محمد رضا ) اساساً برخلاف عفت زنها قيام كرد . . . با يك وضع خاصي و با يك توطئه خاصي ، اينها را مي خواستند به فساد بكشند ، و عفت را از جامعه ي ما بردارند ، و بحمدالله بانوان ايران مقاومت كردند ، و جز يك دسته اي كه جزو دارودسته ي خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژيم او مناسب بودند ، ساير خواهرها مقاومت كردند . . . اگر نبود اين انقلاب ونبود اين تحولي كه در ايران واقع شده بود ، بعد از چند سال ديگر ، اثري از اخلاق اسلامي در ايران نبود .

از خيانتهاي بزرگي كه ( در دوران پهلوي ) به ملت ما شد اين بود كه نيروي انساني ما را از دست گرفتند ، نيروي جوانان ما را به عقب راندند ، نيروي بانوان ما را به عقب راندند ، بانوان ما را منحط كردند ، خيانت كردند برملت ما ، بانوان ما را ملعبه كردند ، بانوان ما را مثل عروسكها كردند، بانوان ما را جنگجو بودند، اينها خواستند ننگ جو باشند و خدا نخواست، اينها اهانت به مقام زن كردند ، اينها مي خواستند زن را مثل شيء ، مثل يك چيز ، مثل يك متاع ، به اين دست و آن دست بگذارنند ، اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون،همانطور كه مرد در همه شؤون دخالت دارد زن هم دخالت دارد ،‌همانطوري كه مرد بايد از فساد اجتناب كند ، زن هم بايد از فساد اجتناب كند ، زنها نبايد ملعبه ي دست جوانهاي هرزه بشوند ، زنها نبايد مقام خودشان را منحط كنند ، و خداي ناخواسته بزك كرده بيرون بيايند ، و در انظار مردفاسد قرار بگيرند . . . خدداوند شما را با كرامت خلق كرده است ، آزاد خلق كرده است ، خدواند همانطوري كه قوانيني براي محدوديت مردها درحدود اينكه فساد بر آنها راه نيابد دارد ، در زنها هم دارد ، همه ي قوانين اسلامي براي صلاح جامعه است .

من مي توانم بگويم كه در زمان اين پدر و پسر (رضاخان و پسرش ) به بانوان ما بيشتر ظلم شد، تا به ساير اقشار . . .اينها چه مصيبت هايي به بار آوردند ، به اسم اينكه مي خواهيم ايران را نظير اروپا مثلاًبكنيم . . . اينها نمي خواستند كه بانوان را آزاد كنند ، براي اينكه مردها هم در زمان اينها آزاد نبودند ، نه بانوان آزاد بودند ، نه مردها ، آنها آزادي را در چيزهاي ديگر مي ديدند كه زنها با مردها توي دريا لخت بشوند و با هم شنا كنند ، و در مراكز فحشا با هم مجتمع باشند و به قول خودشان آزادانه هركاري مي خواهند بكنند . اينها تربيت انساني را از ايران به كلي از بين بردند و تربيت هاي فاسد غربي را در بين ما رواج دادند . . . با اسم تمدن بزرگ ، اين مملكت را به هدر دادند ،همه چيز اين مملكت را ، و خصوصاً نيروي انساني را به هدر دادند ،‌و خيانت كه در اين جهت به مملكت ما كردند ، بيشتر از خيانتي است كه در اقتصاد يا در ارتش ،‌يا در فرهنگ كردند ،‌نيروي انساني ما را نگذاشتند رشد كند .

نقشه اين بود كه با توطئه كشف حجاب مفتضح در زمان قلدر نافهم رضاخان ، اين قشر عزيز (زنان) را كه جامعه را بايد بسازند ، تبديل كنند به يك قشري كه فاسد كنند جامعه را. . . اگر اين نهضت وانقلاب اسلامي هيچ نداشت جز اين تحولي كه در بانوان و جوانان ما پيدا شده كافي بود . . .

نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است ، براي اينكه زنان ، بانوان علاوه بر اينكه خودشان يك قشر فعال در همه ي ابعاد هستند ، قشرهاي فعال را در دامن خودشان تربيت مي كنند . . .

اين تحول را نگهداريد ، توجه كنيد به اينكه دستهاي فاسد ، از قلم هاي فاسد ، و گفتارهاي فاسد ، شما را به اغفال نكشاند ، و شما را برنگرداند به حال سابق ، اين راه را شما ادامه بدهيد.

اينجانب به زنان توصيه مي كنم كه رفتار زمان طاغوت را فراموش كنند ، و ايران عزيز را كه از خودشان و فرزندانشان است ، به طور شايسته بسازند .

چند فراز از گفتار مقام معظم رهبري درباره ي پوشش زنان

مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي ( مد ظله) در موارد مختلف و در فرصتهاي گوناگون در مورد بي حجابي و بدحجابي هشدرا داده و با منطق نيرومند خود ، زنان را به حفظ شخصيت خود و حفظ حريم حجاب و عفاف فرا خوانده اند ، در اينجا به فرازهايي از گفتار او به گوش جان فرا مي دهيم:

«. . . آيا جنايتي از اين بزرگتر نسبت به زن هست كه زن را با آريش ، مد ، و جلوه گري زيورآلات ، سرگرم كنند ، و از او به عنوان يك ابزار و وسيله استفاده كنند ؟

امروز سروسينه را از زيورآلات پركردن ، آرايش و مد و لباس را بت خود قرار دادن ، براي زن انقلابي مسلمان ايران ، ننگ است . . . »

نيز در ديدار بانوان مسؤول ، هنرمند و متخصص كشور فرمودند :

« اگر جوامع بشر شناخت درستي از جايگاه زن و مرد درطبيعت بشري به دست آورد ، و آن را درست به كار ببرد ، نظام كامل الهي تحقق پيدا خواهد كرد ، و در اين نظام هر موجودي فايده ي وجودي خود را آنچنان كه بايد خواهد بخشيد ، به كسي ظلم نخواهد شد ، هيچ استعدادي زايل نمي شود ، و بشريت از فيض همگني ، همكاري و همايش صحيح زن و مرد، بهره هاي فراواني خواهد برد . »

و در فراز ديگر فرمودند :

« به اساس آفرينش الهي ، زن در ساختمان وجودي خود از ظرافت بيشتري نسبت به مرد برخوردار است ، بنابراين در يك محيط بي قانون ويا در محيطي كه در آن حاكميت عقل و منطق ، ضعيف باشد ، آنكه قدرت و خشونت جسماني اش بيشتر است ، ضعيفتر را مورد ستم قرار خواهد داد ، و او را استثمار خواهد كرد ، اين همان ضايعه اي است كه متأسفانه از آغاز در محيط زندگي بشر ، پيش آمده است ، و امروز در دنيا اين مسأله ي تلخ و زشت در ارتباط زن و مرد ، مشاهده مي شود .

و در فراز ديگر فرمودند :

« با آنچه كه دنياي غرب ( اروپا و آمريكا ) درباره ي زن انديشيده است ، مشكل زن قابل علاج نيست ، و با برداشتن حجاب از سر زن ، و اجتناب كردن از قيود شرعي، مشكل زن بدتر مي شود ، امام در مقابل آن ، تلاش اسلام برايجاد محيطي سالم و مبتني برعقل و خرد است ، كه در آن دست تطاول نسبت به ضعيف دراز نخواهد شد . . . برخلاف جنجالي كه دنياي غرب ، روي مسأله ي حجاب به عنوان ناقض حقوق و آزادي زن مي كند ،‌مسأله حجاب به حقوق و آزادي زن ، هيچ ربطي ندارد ، حجاب امري واجب براي زن و مرد است ،‌كه هر يك بايد به نحوي اين محدوديت را رعايت كنند ، زيرا با شكسته شدن حجاب ، همان بلايي برسر زن خواهد آمد آمد كه امروز در محيطهاي غربي با سوء استفاده از زن ، شاهد آن هستيم . اسلام مسأله حجاب رابسيار حكيمانه بررسي كرده است ،حجاب در قلمرو زندگي خصوص زن و مرد مطرح است در اين ميان ، چادر حجاب برتر است .

اما در عين حال متعين هم نيست ، شرع مقدس اسلام براي حجاب ، حدي را معين كرده است كه نبايد از آن تخطي شود ، و افراط و تفريط هم لازم نيست . »1

چند فراز از گفتار شهيد مطهري پيرامون حجاب

استاد شهيد علامه مرتضي مطهري در ضمن بيان تشريح فلسفه ي حجاب ،‌و بيان چهار اصل به عنوان شاخصه هاي فلسفه ي حجاب كه عبارتند از :

1- آرامش رواني 2- استحكام پيوند خانوادگي 3- استواري اجتماع 4- ارزش و احترام زن ، مي نويسد :

« حجاب در اسلام از يك مسأله ي كلي ترو اساسي تري ريشه مي گيرد ، و آن اين است كه اسلام مي خواهد انواع التذاذهاي جنسي ،چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر ، به محيط خانوادگي و در كادر ازدواج قانوني ، اختصاص يابد ، اجتماع منحصراً براي كار و فعاليت باشد . بر خلاف سيستم غربي عصر حاضر ،‌ كه كار و فعاليت را با لذتجوييهاي جنسي به هم مي آميزد ، اسلام مي خواهد اين دو محيط را كاملاًاز يكديگر تفكيك كند .»

و در فراز ديگر مي نويسد :

« وظيفه ي پوشش كه اسلام براي زنان مقرر كرده است ، به اين معني نيست كه آنها را از خانه بيرون نروند ، زنداني كردن و حبس زن در اسلام ، مطرح نيست . . . پوشش زن در اسلام ، اين است كه زن در معاشرت خود با مردان ، بدن خود را بپوشاند، و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد ، آيات مروبوطه همين معني را ذكر مي كند ، و فتواي فقها ، هم مؤيد همين مطلب است . »

« از نظر استعمارگران اگر زن ايراني بخواهد خود را فقط براي همسر قانوني يا براي حضور در مجالس اختصاصي زنان بيارايد ، نه مصرف كننده ي لايقي براي سرمايه داران غربي خواهد بود ، و نه وظيفه و مأموريت ديگرش را كه عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان ،و ضعف اراده ي آنان ،وايجاد ركود درفعاليت اجتماعي،به نفع استعمارغرب، انجام خواهد داد.»

-------------------------------

1- حجاب بيانگر شخصيت زن ، نوشته ي محمد محمدي اشتهاردي ، صفحه ي 128

به عقيده ي ما براي آرامش غريزه ي جنسي دو چيز لازم است :

1- ارضاء غريزه ي جنسي در حد نياز طبيعي ( با ازدواج ) 2- جلوگيري از تهييج و تحريك آن ( با پوشش) .1

حجاب عالي ترين حجت براي حضور اجتماعي زن مسلمان است .اگر قرار بود زن تنها و تنها در محيط خانه و خانواده باشد و با هيچ نامحرمي در مراوده نباشد و هيچ نامحرمي او را نبيند عملاً تأكييدات هفده گانه ي قرآن بر امر حجاب و لزوم حجاب ، جايي براي تحقق و اجراي خود نمي يافت و منتفي مي گرديد اين نشان مي دهد كه مغز حجاب و جان حجاب ، حضور و چگونگي حضور است .

حجاب لباس مشاركت اجتماعي زن مسلمان است لباس حرمت زن مسلمان براي پاياين بخشي به هرگونه مردسالاري و تمتع سالاري است .

حجاب به زن فرصت مي دهد تا با شخصيت انساني خود با جامعه و محيط پيرامونش در تعامل باشد ، عفاف فضاي انديشه را و حجاب فضاي رفتار را آماده مي كند كه شخصيت انساني زن بارزتر ،ظاهرتر و در دسترس ترو شخصيت زنانه و جاذبه هاي زنانگي او غير بارز و پنهان و دور از دسترس بماند و اين عالي ترين نحوه ي مديريت حضور اجتماعي زن براي تعاملات انساني است .2

حجاب بيانگر وقار و افتخار يك زن است ،

حجاب منشوروالاي آگاهي است ،

حجاب سند اطاعت از فرامنده ي هستي است ،

حجاب تجلي گاه وجلوه گاه اراده ي زن مصمم مسلمان است

حجاب بوي خوش گل عفاف است ،

حجاب تضمين تداوم زيبايي و شرافت است ،

حجاب گامهاي بلند انسان در كوچه هاي معاني است 3

--------------------------------

1- حجاب بيانگر شخصيت زن ،نوشته ي محمد محمدي اشتهاردي ، صفحه ي 130

2-مهارتهاي پيشگيري و مقابله با آسيبهاي اجتماعي زنان و دختران (زن در انديشه ي ديني ) ، مجومعه آموزشي شماره 2 ، بخش يكم ، وزارت آموزش و پرورش دفتر امور زنان ، صفحه 28

3- براي ريحانه ، محمود اكبري ، صفجه 129

نتيجه گيري

حجاب و پوشش براي زنان به ويژه حجاب برتر و توجه به حريم عفاف وحراست از اصيل ترن سنگر زنان و از مهمترين و عميق ترين و سودمندترين قانون الزامي آفرينش براي آنها و جامعه است حجاب و پوشش سنگر سعادت و پيروزي و رستگاري زنان و جامعه است ، كه اگر اين سنگر آسيب ببيند و يا فرو ريزد عوامل سعادت ، پاك زيستي و شرافت آها فرو ريخته، و قطعاً آنها بدون اين سنگر ، در سراشيبي ، سقوط و انحراف قرار گرفته و موجب آلودگي خود و جامعه خواهند شد .

با كمال تأسف دنياي غرب و دنباله روهاي آنها ، اين مسأله ي بسيار مهم اسلامي و اخلاقي را ناديده گرفته ، بلكه به عكس با كمال گستاخي بر ضد آن ، گام برمي دارند ، و آن را عامل تخدير و ركورد و واپس گرايي دانسته ، تا آنجا كه در آنجا كه در دانشگاههاي خود ، دختران داراي پوشش را اخراج مي كنند ، و چنين كار ضد بشري را از نشانه هاي تمدن مي دانند ، با اينكه : حجاب ؛ سنگر حفظ عفت و معرف شخصيت زن و جامعه ، سنگر حفظ زيباي و شكوه زن ، سنگر حفظ شخصيت و وقار زن ، سنگر حفظ صحيح ارتباطها و رشته هاي ااجتماعي ، حفظ اخلاق فردي واجتماعي ، و سنگر دژخلل ناپذير ، براي حفظ مرزها و شيرازه هاي روابط مختلف بوده ، و كيان خانه و خانواده را از هرگونه انحراف و گمراهي ، و به هم پاشيدگي حفظ مي كند .

پوشش اسلامي ، سد محكم و سنگر نيرومند و تيغ برنده اي براي رويارويي با استعمار بوده و هست و از نظر سياسي حربه ي محكمي ير ضد نمستكبران مي بتشد و سيله ي عميقي براي استدلال خواهدبود و بهترين و كاملترين نوع حجاب وپوشش اسلامي چادر است كه سراسر بدن زن را مي پوشاند و جلب توجه نامحرمان را به كمترين حد خود مي رساند.

تذكري مهم

در تربيت دختران براي عفاف و اخلاق اصل براين است كه از راه اعمال فشار به پيش نرويم و تكيه مان روي روش لطف و نرمي ، استدلال و اقناع و استفاده از ملاحظلات مذهبي،اخلاقي و عاطفي باشد . برخوردهاي فرهنگي و اتمام حجتهاي فكري سازندگي بهتري دارند ، و گرنه اعمال فشارها در كوتاه مدت اگر مشكلي را حل كند در دراز مدت افراد را همچنان در لجبازي و اعتراض نگه خواهد داشت و روزي كه قدرت فشار برداشته شود ، امكان بازگشت خواهد بود .

منابع و مأخذ

- اكبري ، محمود ، براي ريحانه

- آيت الله جوادي آملي ، زن در آيينه ي جمال وكمال

- بهارالانوار ، جلد 103 ،

- محمدي اشتهاردي ، محمد ، حجاب بيانگر شخصيت زن ، ناشر معاونت مبارزه با مفاسد اجتماعي ناجا با همكاري انتشارات ناصر قم

- مطهري ، مرتضي ، مسئله ي حجاب

- مجمع البيان ، جلد 7

- نشريه ي ماهانه آموزشي تربيتي پيوند ، شماره ي 184 ، بهمن 1373

- نشريه ماهانه آموزشي تربيتي پيوند ،شماره 168 ، مهرماه 1373

- نشريه ماهانه آموزشي تربيتي پيوند ، شماره 173 ، اسفند 1372

- وزارت آموزش وپرورش دفترامورزنان، مهارتهاي پيشگيري و مقابله با آسيبهاي اجتماعي زنان و دختران (زن درانديشه ديني )، مجموعه آموزشي شماره 2،بخش 1

۱ نظر:

mojtaba mostafavi گفت...

فتنه احمدی‌نژاد. سلام، الان تازه متوجه شدم چرا در سالروز وفات امام خمینی ، حضرت امام خامنه‌ای فرمودند که خود امام خمینی بارها فرمودند اشتباه کردند و منظور ایشان از این حرف چه بود . با رفتار اخیر رئیس جمهور بالاخره روشن شده است که احمدی‌نژاد با دادن نتایج آرا دروغی انتخابات به امام خامنه‌ای، باعث شدند که حضرت امام خامنه‌ای در ملا عام اعلام کنند که حمایت از احمدی‌نژاد بعد از انتخابات، اشتباه بوده است. فتنه اصلی‌ زیر سر احمدی نژاد و خائنین امثال خودش بوده و هست.ای کاش دسته احمدی‌نژاد هم سر به خیابان بگذارند شخصاً ترتیب ایشان را هم از پشت بام خواهم داد. سرباز ولایت من هستم نه آن مشائی دزد.